شام سرزمين پيامبران(5) سيدابراهيم سيدعلوي
مسجد جامع دمشق
نخستین اثر اسلامی در دمشق ، مسجد جامع این شهر است که به جامع اموی نیز معروف است و از دیر باز مورد توجه زائران
و جهانگردان مسلمان و غیر مسلمان بوده و تاریخچهای خواندنی دارد .
در آغاز بنا و تاسیس آن ، میان تاریخ نگاران ، نظرات مختلف وجود دارد . به عقیده برخی ، در سال 636.م پس از غلبه
عرب مسلمان بر دمشق ،کلیسایی که روی معبد ژوپیتر ساخته شده بود ، به دو قسمت تقسیم شد . قسمتی هم چنان به صورت
کلیسا و در اختیار نصرانیها باقی ماند و در قسمتی دیگر آن مسجدی تاسیس شد . این وضع تا زمان ولید بن عبدالملک مروان
ادامه داشت تا این که به دست او توسعه یافت . بنابراین نظریه ، مسیحیان در بخش غربی ، کلیسای خود را حفظ کرده بودند و
مسلمانان در ناحیه شرق ، مسجد احداث کردهاند . ولید بن عبدالملک خواست ، مسجدی در خور شأن بسازد و از مسیحیان
خواست که از کنیسه یحیی صرف نظر کنند و آن را هم در اختیار مسلمانان قرار دهند و چون آنان از واگذاری آن ، خودداری
کردند ، ولید یک جانبه آن را به تصرف خود در آورد و آن را بر مسجد افزود . بعد سلیمان بن عبدالملک مقصوره جلو محراب
را ساخت و به سال 788م. .والی دمشق از سوی عباسیان ، گنبد بیت المال را در صحن مسجد بنا نهاد که اموال حکومتی در
آن جا نگهداری میشد . پس از آتش سوزی سال 1066م. که خسارت سنگینی بر مسجد وارد شد ، از مسجد جز چهار دیواری
باقی نماند و از آن به بعد ، همواره توسط حاکمان ، امیران و شاهان ترمیم و بازسازی شده و تا سال 1928م. این تعمیر و مرمت
ادامه داشته و هم اکنون کارگزان و مهندسان مشغول اصلاح سقف و دیگر بخشهای فرسوده مسجد هستند .
آتش سوزی جامع دمشق
درباره آتش سوزی جامع دمشق ، در غالب کتابهای تاریخی و غیره ، سخن گفته شده . ابوالفرج محمد جمال الدین
مینویسد : وقتی بنای مسجد به نهایت رسیده بود ، حادثه آتش سوزی رخ داد و ضرر و زیانهایی زد و در این باره اشعاری
هشدار دهنده سروده شده است .
« همه چیز جهان پس از تمام و کمال ، نقصان پذیر است . پس هیچ انسانی به خوشیهای زندگانی نباید مغرور باشد . »
« زیباییهای عالم ، باقی و ماندگار نیستند و هیچ چیز هر چند مهم ، در یک حال باقی نمیماند . »
« مصیبتهای روزگار ، گونه گونند و در لحظههای حیات ، خوشیها و ناخوشیها ، شادیها و اندوهها ، باهماند . »
« ای آن که غافل و بی خبری ، روزگار برایت پند و اندرز فراوان دارد و اگر تو در خوابی ، روزگار بیدار است . »
همین نویسنده مینویسد : آتش سوزی از سقف مسجد به دیوارهای آن سرایت کرد و بسیاری از ستونها از سمت غرب
بسوخت و ویران گردید و بسیاری از آثار عتیق ؛ از جمله مصحف عثمانی ، از میان رفت . نقل میکنند که آتش سوزی از سمت
غرب مسجد توسط کارگری که میخواست سیگارش را روشن کند پیدا شد .
مقام رأس یحیی (ع)
در مسجد جامع دمشق مزارهای برخی انبیا وجود دارد ؛ مثل مقام رأس یحیی و مقام منسوب به هود و مقامی منسوب به
خضر (ع) و دو مقام اخیر ، نزدیک مقام راس یحیی ، که ضریحی دارد ، در دیوار قبله با علامتی مشخص گردیدهاند .
حمد الله مستوفی مینویسد : بر درگاه مسجد جامع دمشق ، که باب جیرون خوانند ، یحیی پیامبر را کشتند و سرش را بردار
کردند . و در عهد یزید بن معاویه«علیه اللعنه»سر حسین بن علی (علیهماالسلام) را بر چوب کردند .
برخی مورخین مینویسند : به هنگام ساختن مسجد و کندن پایههای آن ، به غاری برخوردند سه ذارع در سه ذراع ، در درون
آن صندقچهای یافتند ، وقتی در آن را گشودند ، سبدی دیدند و در میان آن ، سر مقدس یحیی بن زکریا (ع) بود آن را به جای
خود گذاشتند و به فرمان سلطان وقت ، ستونی متفاوت با ستونهای دیگر نهادند .
زکریا (ع) به سن نود سالگی رسیده بود و فرزندی نداشت که او را با جهان زندگی ، پیوند دهد و بیم داشت که چون طومار
عمرش پیچیده شود ، کسی وارث حکمت او نشود و این خاطره غم افزا دل او را میفشرد و خاطرش را آزرده و ناشاد میداشت.
« این جا ، ذکریا(ع) دست به دعا برداشت و گفت : پروردگارا ! به من از خود فرزندی پاک روزی کن که تو شنونده دعا هستی» (سوره آل عمران). فرشتگان او را که در محراب به عبادت و دعا ایستاده بود ندا دردادند که خداوند تو را به وجود
یحیی(ع) بشارت میدهد . او تصدیق کننده کلمه الهی است و ( ایمان آورنده مسیح (ع) ) و آقا و پاکدامن و پیامبری از صالحان
و شایستگان است .«ای زکریا ما تورا به ولادت پسر بچهای به نام یحیی مژده میدهیم و پیشتر برای او هم نامی قرار ندادیم.»
(سوره مریم) خداوند در روزگار پیریِ زکریا(ع) ، یحیی(ع) را که پسری پاکیزه بود به او عنایت کرد و از همان زمان کودکی ،
عقل سرشار و وحی نبوت را به او ارزانی داشت . یحیی(ع) عاشق عبادت و مردی عالم و دانشمند بود و از صولت و شوکت هیچ
ظالمی نمیترسید .
روزی به یحیی(ع) خبر رسید که «هیرودیس» حاکم فلسطین ، عاشق دختر برادر خود شده و زیبایی و تناسب اندام آن دوشیزه،
دل از دست حاکم ربوده است و تصمیم دارد که با او ازدواج کند . یحیی(ع) اعلام کرد که این ازدواج ، نامشروع و باطل است . آوازه مخالفت یحیی(ع) در همه محافل شهر منعکس شده و به گوش معشوقه رسید . پس بر یحیی(ع) خشم گرفت و کینهاش را
در دل پنهان داشت روزی آرایش تمام کرد . زیباترین لباس و درخشانترین جواهرش را پوشیده و با چهرهای متبسم نزد عموی
خود که عاشق وی بود رفت و او را با دام زیبایی و شیرین سخنی خود افکند و چنان دل او را اسیر خود ساخت که مَلِک
بیاختیارگفت هر آرزو و خواهشی داشته باشی بگو تا بیدرنگ برآورم .
معشوقه جز سر یحیی(ع)را نخواست و هیرودیس عاشق ، با این جنایت اگر چه خشم معشوقهاش را فرو نشاند لیکن با
برافروختن آتش خشم خدا خود را به لعنت ابدی گرفتار ساخت .
امام صادق(ع) فرمود : امام حسین(ع) را زیارت کنید و جفا ننمایید و ترک زیارت نکنید که او آقای شهیدان جوان و سرور
بُرنایان بهشتی است و شبیه یحیی بن زکریا(ع) میباشد و آسمان و زمین برای این دو گریستهاند .
امام سجاد(ع) فرمود : « در بی ارزشی دنیا نزد خدا همین بس که سر یحیی بن زکریا (ع) به زناکاری از بدکاران بنی اسرائیل ،
هدیه فرستاده شده است.»
مسجد امام سجاد (ع)
در شمال شرق مسجد جامع اموی ، مصلای امام چهارم ، علی بن الحسین (ع) است که آن بزرگوار در این جا هر شب و روز
هزار رکعت نماز میگزارد و آن مسجدی است با شکوه و مردم به زیارت آن میروند ، برخی احتمال دادهاند که این جا مکانی
است که امام سجاد (ع) هنگام اسارت و پس از واقعه کربلا ، در آن جا سکونت و اقامت داشته است .
امام سجاد (ع) در دمشق
علی بن الحسین زین العابدین ملقب به سجاد چهارمین پیشوای معصوم شیعه است . او در پنجم شعبان سال سی و هفت در مدینه
متولد شد . و در حادثه جانگداز کربلا بیمار و بستری بود و لذا با اینکه همه جوانان و مردان ، شهید شدند ، او به علت عدم
شرکت در جنگ ، زنده بماند و همراه بقیه اهل بیت حسین بن علی (ع) اسیر شد .
از جریانات مهمّ که برای امام در ایام اسارت در شام و دمشق ، اتفاق افتاد سخنرانی آن امام مظلوم است در مسجد جامع دمشق
که در واقع بنی امیه و یزید را رسوا ساخت .
امام سجاد(ع) به قولی در دوازدهم محرم سال 94 در سن 57 سالگی در اثر سمی که سلطان اموی به او خوراند ، در شهر مدینه
به شهادت رسید و در بقیع در زیر گنبدی که عمویش امام حسن مجتبی(ع) در آن مدفون است به خاک سپرده شد. اما اکنون از
آن قبّه و بارگاه اثری نیست.
مسجد الرأس
در داخل باب الفرادیس جامع دمشق ، مشهد الحسین(ع) قرار دارد که به آن مشهد الرأس هم میگویند و آن مقامی است ارجمند
و دارای موقوفات و مردم به زیارت آن روند و از خداوند حاجت خویش طلبند و دعا در آنجا مستجاب است .
منبع: كتاب سرزمين پيامبران تأليف سيد ابراهيم سيدعلوي