روحي كه كالبد زمان را دگرگون كرد

چاپ

از ولادت تا هجرت
در روز بيستم جمادي الثاني 1320 هجري قمري در شهرستان خمين از توابع استان مركزي ايران در خانواد هاي از اهل علم و هجرت و جهاد و از سلالة زهراي اطهر(س) پاي بر خاكدان طبيعت نهاد.
امام خميني از اوان كودكي با رنج يتيمي آشنا و با مفهوم شهادت رو به رو شد. وي دوران كودكي و نوجواني را تحت سرپرستي مادر مومنه‌اش بانو هاجر كه از خاندان علم و تقوا و از نوادگان مرحوم آيت الله خوانساري(صاحب زبده التصانيف) بود و همچنين نزد عمه مكرمه‌اش (صاحبه خانم) كه بانويي شجاع و حقجو بود سپري كرد اما در سن 15 سالگي از نعمت وجود آن دو عزيز نيز محروم شد.

هجرت به قم
اندكي پس از هجرت آيت الله العظمي حاج شيخ عبد الكريم حايري يزدي(ره) در نوروز 1300 ه . ش (رجب المرجب 1340 ه . ق) امام خميني كه جواني نوزده ساله بود براي ادامة تحصيل رهسپار حوزة علمية قم شد و به سرعت مراحل تحصيلات تكميلي را نزد اساتيد حوزة قم طي كرد.
امام خميني كه با دقت شرايط سياسي جامعه و وضعيت حوزه ها را زيرنظر داشت و اطلاعات خويش را از طريق مطالعة مستمر كتب تاريخ معاصر و مجلات و روزنامه هاي وقت و رفت و آمد به تهران و درك محضر بزرگاني همچون آيت الله مدرس تكميل مي‌كرد دريافته بود كه تنها نقطة اميد به رهايي و نجات از شرايط ذلت‌باري كه پس از شكست مشروطيت و به خصوص پس از روي كار آوردن رضاخان پديد آمده است، بيداري حوز ههاي علميه و پيش از آن تضمين حيات حوز هها وا رتباط معنوي مردم با روحانيت است. امام خميني در سنگر مبارزه و قيام در سال 1340 و 1341 ماجراي انجمنهاي ايالتي و ولايتي فرصتي پديد آورد تا ايشان در رهبريت قيام و روحانيت ايفاي نقش كند و بدين ترتيب قيام سراسري روحانيت و ملت ايران در 15 خرداد سال 1342 با دو ويژگي برجسته يعني رهبري واحد امام خميني و اسلامي بودن انگيزه ها، و شعارها و هدفهاي قيام، سرآغازي شد بر فصل نوين مبارزات ملت ايران كه بع دها تحت نام انقلاب اسلامي در جهان شناخته و معرفي شد.
نقش حضرت امام در روشن ساختن اهداف واقعي رژيم شاه و گوشزد كردن رسالت خطير علما و حوزه هاي علميه در اين شرايط بسيار مؤثر و كارساز بود. تلگرا فها و نامه هاي سرگشادة اعتراض آميز علما به شاه و اسدالله علم موجي از حمايت را در اقشار مختلف مردم برانگيخت. لحن تلگرافهاي امام خميني به شاه و نخست وزير تند و هشدار دهنده بود.
بدين ترتيب ماجراي انجمنهاي ايالتي و ولايتي تجرب هاي پيروز و گرانقدر براي ملت ايران به ويژه از آن جهت بود كه طي آن ويژگيهاي شخصيتي را شناختند كه از هر جهت براي رهبري امت اسلام شايسته بود. با وجود شكست شاه در ماجراي انجمنها، فشار امريكا براي انجام اصلاحات مورد نظر ادامه يافت. شاه در ديماه 1341 هجري شمسي اصول ششگانه اصلاحات خويش را بر شمرد و خواستار رفراندوم شد . امام خميني بار ديگر مراجع و علماي قم را به نشست و چاره جويي فراخواند .
با پيشنهاد امام خميني عيد باستاني نوروز سال 1342 در اعتراض به اقدامات رژيم تحريم شد. در اعلامية حضرت امام از انقلاب سفيد شاه به انقلاب سياه تعبير و همسويي شاه با اهداف امريكا و رژيم صهيونيستي افشا شده بود . از سوي ديگر، شاه در مورد آمادگي جامعة ايران براي انجام اصلاحات امريكا به مقامات واشنگتن اطمينان داده و نام اصلاحات را انقلاب سفيد نهاده بود. مخالفت علما براي وي بسيار گران مي آمد .
امام خميني در اجتماع مردم، بي پروا از شخص شاه به عنوان عامل اصلي جنايات و همپيمان با رژيم اشغالگر قدس ياد مي كرد و مردم را به قيام فرا مي خواند. او در سخنراني خود در روز دوازده فروردين 1342 شديداً از سكوت علماي قم و نجف و ديگر بلاد اسلامي در مقابل جنايات تازة رژيم انتقاد كرد و فرمود : «امروز سكوت، همراهي با دستگاه جبار است. »
حضرت امام روز بعد اعلامية معروف خود را تحت عنوان شاه دوستي يعني غارتگري منتشر ساخت .
سال 1342 با تحريم مراسم عيد نوروز آغاز و با خون مظلومين فيضيه خونرنگ شد. شاه بر انجام اصلاحات مورد نظر امريكا اصرار مي‌ورزيد و امام خميني بر آگاه كردن مردم و قيام آنان در برابر دخالتهاي امريكا و خيانتهاي شاه پافشاري داشت.

قيام 15 خرداد
ماه محرم 1342 كه مصادف با خرداد بود فرا رسيد. امام خميني از اين فرصت نهايت استفاده را در تحريك مردم به قيام عليه رژيم مستبد شاه به عمل آورد. امام خميني در عصر عاشوراي سال 1383 ه.ق 13 خرداد 1342 ه.ش در مدرسة فيضيه، نطق تاريخي خويش را كه آغازي بر قيام 15 خرداد بود ايراد كرد. در همين سخنراني بود كه امام خميني با صداي بلند خطاب به شاه فرمود:
«آقا من به شما نصيحت مي كنم، اي آقاي شاه! اي جناب شاه! من به تو نصيحت مي كنم
دست بردار از اين كارها، آقا اغفال مي كنند تو را. من ميل ندارم كه يك روز اگر بخواهند تو بروي، همه شكر كنند ... اگر ديكته ميدهند دستت و ميگويند بخوان، در اطرافش فكر كن .... نصيحت مرا بشنو ... ربط ما بين شاه و اسرائيل چيست كه سازمان امنيت ميگويد از اسرائيل حرف نزنيد ... مگر شاه اسرائيلي است؟ِ »
شاه فرمان خاموش كردن قيام را صادر كرد.
نخست جمع زيادي از ياران امام خميني در شامگاه 14 خرداد دستگير شدند و ساعت سه نيمه شب (سحرگاه پانزده خرداد 42 ) صدها كماندوي اعزامي از مركز، منزل حضرت امام را محاصره كردند و ايشان را در حالي كه مشغول نماز شب بود دستگير و سراسيمه به تهران بردند و در بازداشتگاه باشگاه افسران زنداني كردند
با دستگيري رهبر نهضت و كشتار وحشيانة مردم در روز 15 خرداد 42 ، قيام ظاهراً سركوب شد.
امام خميني در حبس از پاسخ گفتن به سؤالات بازجويان، با شهامت و اعلام اينكه هيئت حاكمه در ايران و قوه قضائيه آن را غيرقانوني و فاقد صلاحيت مي‌داند، اجتناب ورزيد.
در شامگاه 18 فروردين سال 1343 بدون اطلاع قبلي، امام خميني آزاد و به قم منتقل شد. به محض اطلاع مردم، شادماني، سراسر شهر را فرا گرفت و جشن هاي باشكوهي در مدرسة فيضيه و شهر به مدت چند روز برپا شد. اولين سالگرد قيام 15 خرداد در سال 1343 با صدور بيانيه مشترك امام خميني و ديگر مراجع تقليد و بيانيه‌هاي جداگانه حوزه‌هاي علميه گرامي داشته شد و به عنوان روز عزاي عمومي معرفي گرديد.
امام خميني در روز 4 آبان 1343 بيانيه‌اي انقلابي صادر كرد و درآن نوشت: «دنيا بداند كه هر گرفتاري اي كه ملت ايران و ملل مسلمين دارند از اجانب است، از امريكاست، ملل اسلام از اجانب عموماً و از امريكا خصوصاً متنفر است ... امريكاست كه از اسرائيل و هواداران آن پشتيباني ميكند. امريكاست كه به اسرائيل قدرت مي‌دهد كه اعراب مسلمان را آواره كند. »
سحرگاه 13 آبان 1343 دوباره كماندوهاي مسلح اعزامي از تهران، منزل امام خميني را در قم محاصره كردند. شگفت آن كه وقت بازداشت، همانند سال قبل مصادف با نيايش شبانه امام خميني بود .حضرت امام بازداشت و به همراه نيروهاي امنيتي مستقيماً به فرودگاه مهرآباد تهران اعزام و با يك فروند هواپيماي نظامي كه از قبل آماده شده بود، تحت الحفظ مامورين امنيتي و نظامي به آنكارا پرواز كرد. عصر آن روز ساواك خبر تبعيد امام را به اتهام اقدام عليه امنيت كشور! در روزنامه ها منتشر ساخت.
اقامت امام در تركيه يازده ماه به درازا كشيد و در اين مدت رژيم شاه با شدت عمل بيسابقه‌اي بقاياي مقاومت را در ايران درهم شكست و در غياب امام خميني به سرعت دست به اصلاحات امريكا پسند زد. اقامت اجباري در تركيه فرصتي مغتنم براي امام بود تا تدوين كتاب بزرگ تحريرالوسيله را آغاز كند.
تبعيد امام خميني از تركيه به عراق روز 13 مهرماه 1343 حضرت امام به همراه فرزندشان آيت الله حاج آقا مصطفي از تركيه به تبعيدگاه دوم، كشور عراق اعزام شدند.
دوران اقامت طولاني و 13 سالة امام خميني در نجف در شرايطي آغاز شد كه هر چند در ظاهر فشارها و محدوديتهاي مستقيم در حد ايران و تركيه وجود نداشت اما مخالفتها و كارشكني ها و زخم زبانها نه از جبهه دشمن رويارو بلكه از ناحيه روحاني‌نمايان و دنياخواهان مخفي شده در لباس دين چنان گسترده و آزاردهنده بود كه امام با همه صبر و بردباري معروفش بارها از سختي شرايط مبارزه در اين سالها به تلخي تمام ياد كرده است.
امام خميني سلسله درسهاي خارج فقه خويش را با همه مخالفتها و كارشكنيهاي عناصر مغرض در آبان 1344 در مسجد شيخ انصاري(ره) نجف آغاز كرد كه تا زمان هجرت از عراق به پاريس ادامه داشت. حوزة درسي ايشان به عنوان يكي از برجسته ترين حوز ههاي درسي نجف از لحاظ كيفيت و كميت شاگردان شناخته شد.
امام خميني در تمام دوران پس از تبعيد، عليرغم دشوار يهاي پديد آمده، هيچگاه از مبارزه دست نكشيد و با سخنرانيها و پيامهاي خويش اميد به پيروزي را در دلها زنده نگاه ميداشت.

امام خميني و استمرار مبارزه
نيمه دوم سال 1350 اختلافات رژيم بعثي عراق و شاه بالا گرفت و به اخراج و آواره شدن بسياري از ايرانيان مقيم عراق انجاميد. امام خميني طي تلگرافي به رئيس جمهور عراق شديداً اقدامات اين رژيم را محكوم نمود. حضرت امام در اعتراض به شرايط پيش آمده تصميم به خروج از عراق گرفت اما حكام بغداد با آگاهي از پيامدهاي هجرت امام در آن شرايط اجازه خروج ندادند سال 1354 در سالگرد قيام 15 خرداد، مدرسة فيضيه قم بار ديگر شاهد قيام طلاب انقلابي بود. فريادهاي درود بر خميني و مرگ بر سلسلة پهلوي به مدت دو روز ادامه داشت شاه در ادامة سياستهاي مذهب ستيز خود در اسفند 1354 وقيحانه تاريخ رسمي كشور را از مبداء هجرت پيامبر اسلام به مبداء سلطنت شاهان هخامنشي تغيير داد. امام خميني در واكنشي سخت، به حرمت استفاده از تاريخ بي پاية شاهنشاهي فتوا داد. تحريم استفاده از اين مبداء موهوم تاريخي همانند تحريم حزب رستاخيز از سوي مردم ايران استقبال شد و هر دو مورد افتضاحي براي رژيم شاه شده و رژيم در سال 1357 ناگزير به عقب نشيني و لغو تاريخ شاهنشاهي شد.
او جگيري انقلاب اسلامي امام خميني كه به دقت تحولات جاري جهان و ايران را زير نظر داشت از فرصت به دست آمده نهايت بهره برداري را كرد.
شهادت آيت الله حاج آقا مصطفي خميني در اول آبان 1356 و مراسم پرشكوهي كه در ايران برگزار شد، نقطه آغازي بر خيزش دوبارة حوزه‌هاي علميه و قيام جامعه مذهبي ايران بود. امام خميني در همان زمان به گونه‌اي شگفت اين واقعه را از الطاف خفية الهي ناميده بود.
رژيم شاه با درج مقاله‌اي توهين آميز عليه امام در روزنامة اطلاعات انتقام گرفت. اعتراض به اين مقاله، به قيام 19 دي ماه قم در سال 56 منجر شد كه طي آن جمعي از طلاب انقلابي به خاك و خون كشيده شدند. شاه با وجود دست زدن به كشتارهاي جمعي نتوانست شعله‌هاي افروخته شده را خاموش كند. او بسيج نظامي و جهاد مسلحانة عمومي را به عنوان تنها راه باقيمانده در شرايط دست زدن امريكا به كودتاي نظامي ارزيابي مي كرد.

هجرت امام خميني از عراق به پاريس
در ديدار وزراي خارجه ايران و عراق در نيويورك تصميم به اخراج امام خميني از عراق گرفته شد. روز 12 مهر، امام خميني نجف را به قصد مرز كويت ترك گفت. دولت كويت با اشارة رژيم ايران از ورود امام به اين كشور جلوگيري كرد. قبلاً صحبت از هجرت امام به لبنان و يا سوريه بود اما ايشان پس از مشورت با فرزندشان (حجت الاسلام حاج سيد احمد خميني) تصميم به هجرت به پاريس گرفت.
امام خميني در د يماه 57 شوراي انقلاب را تشكيل داد. شاه نيز پس از تشكيل شوراي سلطنت و اخذ راي اعتماد براي كابينه بختيار در روز 26 د يماه از كشور فرار كرد. خبر در شهر تهران و سپس ايران پيچيد و مردم در خيابانها به جشن و پايكوبي پرداختند.

بازگشت امام خميني به ايران
اوايل بهمن 57 خبر تصميم امام در بازگشت به كشور منتشر شد. هر كس كه م يشنيد اشك شوق فرو مي ريخت.
سرانجام امام خميني بامداد 12 بهمن 1357 پس از 14 سال دوري از وطن وارد كشور شد.استقبال بيسابقة مردم ايران چنان عظيم و غيرقابل انكار بود كه خبرگزاريهاي غربي نيز ناگزير از اعتراف شده و مستقبلين را 4 تا 6 ميليون نفر برآورد كردند .

رحلت امام خميني
از صبحدم 22 بهمن تا 13 خرداد 68(رحلت امام) حوادث سنگين بيشماري با محدوديت و نقش خصمانة امريكا و حمايت همه جانبة دول غربي با كمك گروهها و احزاب متعدد چپ و راست در ايران در مقابله با امام خميني و انقلاب اسلامي بروز كرد. اين حوادث آن قدر گسترده بود كه در اين مختصر نمي گنجد و فقط در يك جمله مي توان گفت هر كدام از آن حوادث به تنهايي مي توانست مسير انقلاب را منحرف كند و به شكست بكشاند. اما الطاف الهي و هوشمندي امام و وفاداري و آگاهي ملت ايران، تمام توطئه‌ها را خنثي كرد به گون هاي كه ملت ايران، در سال 1368 در حالي كه با پيكر مطهر امام خويش پس از 11 سال تحمل سختيها و مشكلات وداع مي كرد، جمعيت چندين برابر بيشتر از لحظة ورود بود. عشق و پايداري مردم عميق تر و قصدشان بر ادامة راه امام و انقلاب جديتر و نظامشان با وجود همة توطئه ها و حوادث، پرثباتتر از هر زمان ديگر بود. شگفت آنكه امام خميني سالها پيش از رسيدن روز شنبه سيزدهم خردادماه سال 1368  يعني لحظة جدايي روح ملكوتي شان از بدن خاكي اين لحظه را پيش بيني كرده و در يكي از غزلياتش گفته بود:
سالها ميگذرد، حادثه ها مي آيد
انتظار فرج از نيمة خرداد كشم
روانش شاد و راهش پررهرو باد.

منابع:
پیام انقلاب/ش 23
1 كوثر (مجموعه سخنرانيهاي حضرت امام)مؤسسه تنظيم ونشر آثار امام، تهران، 1371 ، جلد اول.
2 قادري، سيدعلي. خميني رو ح الله(زندگينامه امام خميني)، مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام، تهران 1382 .
3 ستوده، اميررضا. پا به پاي آفتاب (گفته‌ها و ناگفته‌ها از زندگي امام)، نشر پنجره، تهران 1373 ، جلد اول.
4 صحيفة نور (مجموعة 22 جلدي، رهنمودهاي امام خميني)، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام.

.