گزارش منظوم رويداد تازه

چاپ
بهرِ انجامِ امورِ زائرین گشته ام با جمعِ یارانم قرین
ما توکّل کرده‌ایم برکارِمان دستِ یاری داده‌ایم بر یارِمان
هم چو عطار گشته‌ایم در شهرِ عشق دیده‌ایم چندین هتل‌هایِ دمشق
وان که باشد بین آنانش امیر «جعفریه»1«قیروان»2وهم«سفیر»3
از عُمَر خیام نمی‌گویم سخن شکوه دارند زائرین از مرد و زن
صاحبِ فندق که عبدالقادر است زر پرستانِ جهان را ساحر است
اجتماعی را که با او داشتیم خود درست بود آن چه می‌پنداشتیم
او نشد با هیچ صراطی مستقیم حقِّ زائر سویِ او می‌شد عقیم
در پیِ این صحبت و چندین نشست عاقبت آن عقدِِ ما از هم گُسست
رفته سویِ « کالْده »4 و سویِ « سلام »5 « ایمن »6وبر « خالدش»7 کردیم سلام
رو به سویِ « فندق تل»8 کرده‌ایم مشکلِ زوّار را حل کرده‌ایم
در نشستِ کنسول و کاردارِ مان کرده‌ایم اهدافِ شمسا را بیان
نزدِ آنان سفره دل باز شد نغمه ما این چنین آغاز شد
«آنکه می‌خواهد بَرَد سودِ کلان می‌کند تخریبِ ذهنِ دیگران
شرکتِ شمسایِ مظلومِ زمان زین سبب دائم خورد زخمِ زبان
شرکتی کو باشدش از حج نشان می‌رسد دائم به کارِ زائران
چون ندارد بهرِ مردم ادعا می‌کند او هر مُخرّب را دعا»
از طلب‌ها ناله‌ها دارد بسی شرکتِ غیر مجاز و هرکسی
با حضورِ ثامن و شمسائیان بحثِ اسکان و پکیج آمد میان
چون که دیدند بر سرِ راه مانعی هیچ یک از یاران ندیدم قانعی !
لیک هر کارِ بزرگیّ و ثمین اشتباه باشد گذاشتش بر زمین
هر امورِ با دوام و با قوام کوششی را لازم است و اهتمام
گفت پیغمبر به آوازِ بلند با توکّل زانویِ اُشتر ببند
بعد از آن یارانِ خوب و باوفا هر کدامی گشته‌اند دنبالِ جا
بسته‌ایم چندین قراردادِ جدید روی دادِ تازه ای آمد پدید
کارِ هیئت عاقبت پایان گرفت روبه سویِ مقصدِتهران گرفت


1- نام هتل‌
2- نام هتل‌
3- هتل سفیر زینبیه که 5 ستاره می‌باشد
4- نام هتل
5- نام هتل
6- صاحب هتل کالده
7- صاحب هتل سلام
8- هتل تل

.