زيارت، حضور عارفانه عاشق، در ديار معشوق، اظهار عشق و ارادت محب به محبوب، دل دادن صميمانه دل داده ،دركوي دل داراست.1
همينكه انسان به كسي علاقه مند شد و به او دل بست، ناچار از ديدن و زيارت اوست؛ و چه بسا براي چنين لحظه اي، سر از پا، نشناسد و روز شماري كند.
علاقه شيعيان مخلص، به حضرات معصومين(ع) نيز، انگيزه اي قوي براي زيارت آنان مي باشد؛ منتهي زماني اين زيارت، باعث رشد زائر مي شود كه آداب آن رعايت شود و آنگونه كه اهل بيت مي پسندند زيارت شوند.
جناب احمد ابن فارس در تعريف زائر مي گويد: زائر را از آن جهت زائر گويند كه وقتي به زيارت تو مي آيد، از غير تو عدول مي كند و رو برمي گرداند.2 در حقيقت، زاير بايد با پاي دل به زيارت محبوب رفته و دل، از غيرمحبوب، كنده و آنرا صفا و جلا دهد.
حقيقت زيارت بمعناي ديدن و لمس كردن ضريح و گنبد و بارگاه نيست؛ هر چند، در، چوب و ضريح، چون به محبوب نزديكند و در جوار اويند، برايمان عزيز و مقدس هستند، اما هدف نيستند؛ بلكه زائر بايد با چشم دل به ديدار صاحب ضريح رود و با چشم دل، زيباييهاي آن ذوات نوراني را ببيند و نواقص وجود خود را برطرف كند.
لذا هر چه معرفت زائر نسبت به امامي كه به زيارتش رفته، بيشتر شود، زيارت او پرمعناتر و تاثيرگذارتر خواهد بود.
علامه جوادي آملي دراين خصوص مي فرمايد: سر اينكه توصيه كرده اند زيارت زائر با معرفت باشد آن است كه آنچه مايه كمال زيارت مي گردد، معرفت و شناخت مقام و موقعيت مزور است، نه اعمالي بي روح و همراه با غفلت، همانند بوسيدن صرف و ناآگاهانه ضريح يا در و ديوار، گردش كوركورانه در اطراف ضريح، تماشاي آثار هنري، شمارش ستونها و چراغها، شمعدانها، درها، پنجره ها و...اين كارها به سياحت،شباهت بيشتري دارد تا زيارت. ثوابهاي اخروي و آثار دنيوي كه در روايات آمده، بر زيارت واقعي مترتب است، يعني جايي كه ارتباط قلبي با مزور برقرار شود و منشا تحول در زائر گردد، نه بر سياحت و زيارت جسمي و صوري.4
متاسفانه ديده مي شود كه عده اي تمام هم و غمشان اين است كه خود را به هر صورت كه شده به ضريح امام رسانده و آنرا در بغل گرفته و ببوسند؛ چه بسا فقط در اين صورت زيارتشان را مقبول مي دانند؛ حال در اين بين آيا آزاري به زائران ديگر رسيده يا نه؟ حق كسي زايل شده يا نه؟ ادب زيارت رعايت شده يا نه؟ برايشان مهم نيست.
در حالي كه زائر با معرفت، در حقيقت به زيارت صاحب گنبد و بارگاه و ضريح مي رود و در طول زيارت، مشغول دلدادگي با امام خويش است و او را حاضر و ناظر بر اعمال خود ديده و از اينكه نتوانسته آنگونه كه بايد، درون خود را از زشتيها تطهير كند،همواره شرمسار و خجل است.
لذا زائر حقيقي، در زيارتي كه مي رود دچار تحولي جديد گشته و عمل يا اعمالي كه خلاف نظر محبوب مي باشد را كنار گذاشته و با هر زيارت، به امامش نزديك و نزديكتر مي شود.
و شما پرسشگر گرامي اگر به زيارت جامعه كبيره و مضامين بلندآن دقت كنيد، مي بينيدكه در آن،صفات والاي اهل بيت عصمت و طهارت(ع) بيان شده و بسان آينه اي شفاف، در برابر زائر، قرار مي گيرد، تا نواقص خود را ببيند و از آنان در حد توان، الگو بگيرد.
و باز به فرموده علامه: چنين آگاهي و معرفت به مقام و منزلت امام مي تواند زمينه اطاعت و تسليم در مقابل اوامر و نواهي مزور را -كه همان فرمان خداست- فراهم كند.5
مسلما هرچه زائر در تطهير باطن و درون خود تلاش كرده و خود را ازآلودگيهاي باطني پاك كند، از همنشيني با امام و مولاي خود در زيارت حظ و بهره بيشتري خواهد برد.
در اين خصوص نبايد از آداب ديگر زيارت، غافل شد كه در كتب ادعيه و مفاتيح، به آن اشاره شده است؛ ازجمله: غسل و دعاي قبل از زيارت، اذن دخول و...تك تك اين دستورات، وقتي توام با معرفت شود، تاثير معنوي عميقي در وجود زائر خواهد گذاشت.
به اميدزيارتي با معرفت براي ما و شما.
مطالعه كتابهاي ادب فناي مقربان (شرح زيارت جامعه كبيره) علامه جوادي آملي، مدظله العالي توصيه مي شود.
پي نوشت ها:
1)علامه جوادي آملي/ادب فناي مقربان/ج1
2)همان/ص/23
3)بحارالانوار/ج 98/ص 2
4)ادب فناي مقربان/ج 1/ص 43
5)همان/ص 47
منبع: پرسمان دانشجويي
.