ببينيد وقتي كه افراد به زيارت ائمه(ع) مي روند درخواست خودشان رو مثلا اينطوري مي خواهند: «يا امام رضا(ع) پسرم را شفا بده». آيا اين غلو نيست كه ما درخواستمون رو از امام رضا(ع) مي خواهيم؟ آيا بهتر اين نيست كه اينطوري بگوييم اي خدا تو رو به حق امام رضا(ع) پسرم رو شفا بده. در اين صورت طبق آيه 5 سوره مائده امامان(ع) رو واسطه قرار داديم. به نظر شما اين فرهنگ بد جا افتاده يا ما اشتباه مي كنيم لطفا كامل توضيح بدهيد. اگر مي شود چند آيه از قرآن برايم بگويد كه غير از خدا از كسي ديگر چيزي نخواهيد.
توسل يعنى اتخاذ وسيله، براى نزديك شدن به چيزى. اين واژه در لغت به معانى مختلفى آمده است:
1- نزديك شدن؛
2- مقام و منزلت در پيش سلطان؛
3- درجه؛
4- چارهجويى براى رسيدن به چيزى با ميل و رغبت؛
5- هر چه به سبب آن، نزديك شدن به ديگرى ممكن باشد.
بىشك آدمى براى تحصيل كمالات مقصود خود چه مادى، چه معنوى؛ به غير خود يعنى به خارج از محدوده وجود خود، نيازمند است. به بيان ديگر، هر يك از موجودات در رسيدن به كمالات نوعى خود، دست نياز به سوى موجودات خارج از وجودشان دراز كرده، از فعل و انفعال و تأثير و تأثر اصناف گوناگون عالم هستى استمداد مىكنند. اين، همان قانون «توسل» است كه يك حقيقت تكوينى مىباشد كه در نظام خلقت و آدم برقرار بوده، در همه جا مشهود و عيان است.
قرآن كريم نيز موضوع توسل را يك طريق مسلّم و روشن براى نيل به هدف، معرفى مىكند:
1- يا أيها الذين آمنوا اتقوا الله و ابتغوا إليه الوسيلة و جاهدوا فى سبيله لعلكم تفلحونرحمهما الله؛ مائده / 35. «اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از خدا پروا كنيد، و به او تقرب جوييد؛ و در راهش جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد».
2- أولئك الذين يدعون يبتغون إلى ربهم الوسيلة أيهم أقرب و يرجون رحمته و يخافون عذابه إن عذاب ربك كان محذورارحمهما الله؛ اسرا / 57. «آن كسانى را كه ايشان مىخوانند به سوى پروردگارشان تقرب مىجويند كدام يك از آنها نزديك ترند و به رحمت وى اميدوارند، و از عذابش مىترسند، چرا كه عذاب پروردگارت همواره در خور پرهيز است».
اين دو آيه بخوبى نشان مىدهد كه تمام ما سوى الله، از فرشتگان و پيامبران و ديگر اصناف و طبقات خلق از هر قبيل كه هستند، در مقام كسب فيض و اخذ بركات، از حضرت بارى -جل شأنه العزيز ابتغاء وسيله مىكنند و براى جلب رحمت بيشتر و دفع عذاب از خود، دنبال وسيلهاى مىگردند، تا به قرب بيشترى نائل شوند. با توجه به اين دو آيه، معلوم مىشود كه مناسبترين معنى «وسيله» و «توسل» همان معناى پنجم است؛ يعنى «هر چيز كه به سبب آن، نزديك شدن به ديگرى ممكن باشد». با توجه به آنكه كلمه «وسيله» در دو آيه فوق بصورت مطلق آمده، طبعاً داراى معناى بسيار گستردهاى است و با اطلاق خود، شامل هر نوع اعتقاد، عمل و هر چيز يا شخصى كه به شكلى صلاحيت نزديك كردن به پيشگاه اقدس پروردگار را داشته باشد، مىگردد؛ مانند: ايمان و اعتقاد به وحدانيت پروردگار و رسالت پيامبران و حقانيت روز جزا؛ و همچنين پيروى از رسول خدا(ص)، انجام وظايف و اعمال عبادى همچون نماز، روزه، حج و زكات و جهاد و ارشاد مردم، صله ارحام، عيادت بيماران و امثال اين امور؛ كه وسائل و موجبات قرب به خداوند است. همچنين، حضور در قبور شريف انبياء، ائمه(ع) و اولياء الهى و نذر و قربانى كردن و هديه دادن و وقف كردن بخشى از اموال به صاحب قبر، هيچ منافاتى با روح توحيد نداشته، بلكه تمام اين اعمال براى جلب نظر صاحب قبر بوده، تا او با دعاى خود وسيله و موجبات قرب به خداوند را براى انسان و فرد متوسل فراهم سازد. نگا: استاد شجاعى. محمد. تجسم عمل و شفاعت. مقدمه.
نسبتى بايد مرا يا حليتى
هيچ پيشه راست شد بىآلتى؟
(مثنوى، دفتر اول، بيت 2690).
ضرورت توسّل
بدون شك آدمى براى تحصيل كمالات مادى و معنوى، به غير خود؛ يعنى، خارج از محدوده وجودى خويش، نيازمند است. عالم هستى بر اساس نظام اسباب و مسببات استوار شده و تمسّك به سببها و وسايل براى رسيدن به كمالات مادى و معنوى، لازمه اين نظام است.
بر همين اساس قرآن كريم، انسان را در جهت كسب كمالات معنوى و قرب به درگاه الهى، امر به توسّل به اسباب تقرب كرده است: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ»؛ «اى مؤمنان پرواى الهى داشته باشيد و به سوى او وسيله تحصيل كنيد»: مائده (5)، آيه 35. در روايات پيامبر اكرم و امامان معصوم(ع) نيز بر لزوم توسّل به اولياى الهى هنگام دعا، تأكيد شده است؛ چنانكه در روايت نبوى مستند نزد شيعه و اهل سنت آمده است:
«كل دعاء محجوب حتّى يُصلّى على محمد و آل محمد»؛ ميزان الحكمه، ج 4، ص 1662، ح 10794؛ كنزالعمال، ح 2153؛ المعجم الاوسط، ج 1، ص 220. «هر دعايى محجوب است تا اينكه بر محمد و آل محمد درود فرستاده شود».
بنابراين همچنان كه اصل دعا از اسباب و وسيلههاى فيض است و مىتوان حاجت را به طور مستقيم از خداوند درخواست كرد؛ توسّل به اولياى الهى در هنگام دعا نيز از اسباب فيض و وسايل قرب به خداوند است.
حكمت توسّل
يكم. حكمت اعطاى اين نقش به بزرگان دين و اولياى الهى، جايگاه معنوى آنان است. همه موجودات عالم هستى، آيات و نشانههاى حضرت حقّاند. هر موجودى به اندازه وسعت وجودىاش، نشانگر اسما و صفات خداوند سبحان است. عالىترين و تابناكترين جلوه و ظهور حضرت حق، در آينه وجود انسان كامل (پيشوايان معصوم) محقق مىگردد. انسان كامل آينه تمام نماى اسما و صفات حضرت حق و جلوه و مظهر جلال و جمال پروردگار است. توسّل به انسان كامل، در حقيقت توجه به جلال و جمال خدا و توسّل به چشمه فيض او است.
دوّم. اولياى الهى انسانهايى از جنس خود ما هستند و به طور معمول خيلى راحتتر و زودتر مىتوان با آنان رابطه عاطفى، برقرار كرد.
سوّم. خداوند خواسته است اولياى خود را در كانون توجه و اقبال مردم قرار دهد. توجه به آنان، به عنوان انسانهاى كامل و برقرارى ارتباط عاطفى و معنوى با آنان، تأكيد بر حقانيت و اسوه بودن آنان است و موجب مىشود مردم با مراجعه به آنان و الگوگيرى از ايشان، به طريق هدايت و سعادت، دست يابند.
اما اينكه چرا به آنان توسل مىجوييم علتهاى مختلفى دارد:
اولا: خداوند در قرآن فرموده است: و ابتغوا اليه الوسيله؛ به سوى خداوند وسيله برگيريد، (مائده آيه 25). اين وسيله مىتواند اعمال صالح باشد و مىتواند شخص صالح و وجيهى باشد. زيرا انسان آلوده و گنهكار چون ازساحت قرب الهى دور است با استشفاع از محبوبين درگاه خدا تضمين بهترى براى درخواست خود مىيابد. در قرآن نيز آياتى در مورد توسل به اوليا آمده است. فرزندان يعقوب هنگام پشيمانى از گناه خود به يعقوب(ع) گفتند: يا ابانا استغفر لنا؛ اى پدر! تو براى ما طلب آمرزش نما، (يوسف آيه 97) در آيه ديگر مىفرمايد: و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاوءك فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما؛ اگر به هنگام ستم برخويش نزد تو آيند «اى پيامبر» واستغفار كرده و تو نيز براى آنان استغفار كنى خدا را توبه پذير و مهربان خواهند يافت»، (نساء، آيه 64).
ثانيا: خداوند عنايت دارد كه در مراحل گوناگون و به طرق مختلف انسانها به افراد برگزيده و الگوهاى راستين توجه يابند تا از اين طريق راهى به سوى تربيت درست بيابند و اين يكى از همان راههاست.
نخست بايد دانست كه دعا و مناجات مستقيم ما با خداوند منافات ندارد كه امامان(ع) نيز واسطه فيض باشند، هم چنان كه وقتي ما به طور مستقيم دعا مي كنيم و از خدا مي خواهيم كه باران ببارد، اما خداوند از طريق ابرها باران را بر ما نازل مي كند، بنابراين اگر از نظر فلسفي و معرفتي ثابت شود كه پيامبر و امام واسطه فيض هستند و حلقه وصل ميان واجب و ممكن مي باشند اگر چه ما به طور مستقيم هم از خدا بخواهيم ولي خداوند با واسطه آنان فيض را بر ما نازل مي كند.
بايد توجه داشت كه مسأله شفاعت و مسأله توسل دو مطلب مستقل هستند شفاعت يكى از معارف با تعريف و شرايط خاص خود و توسل نيز يكى ديگر از معارف است ظاهرا آنچه در اين سؤال مورد نظر شماست مسأله توسل به اولياى الهى است. به همين جهت ما ابتدا به توضيحى پيرامون توسل و سپس پيرامون شفاعت مىپردازيم.
الف) توسل در لغت؛ به معناى تمسك جستن به وسيلهاى براى نيل به مقصود است. از آن جا كه خداوند، جهان هستى را بر اساس نظام اسباب و مسببات قرار داده است و فيض خود را تنها از طريق مجارى و اسباب اعطا مىكند «أبى الله ان يجرى الاشياء الاّ بالاسباب» (بحارالانوار، ج 2، ص 90).
انسان براى رسيدن به مقصود خويش، بايد به اسباب و وسايط متوسّل شود؛ مثلاً اگر بخواهد زمين خشك و بايرى راتبديل به مزرعهاى سر سبز و يا باغى آباد كند، بايد زمين را شخم بزند، نهال يا دانه و بذر درون زمين بكارد، به موقع كود و آب بدهد، به اندازه لازم سم پاشى كند و... اگر مىخواهد به طبقه دوم يا سوم يك ساختمان برسد، بايد از پلههاى آن بالا رود، يا سوار آسانسوز يا پله برقى شود وهمينطور در ساير كارهاى روزمره زندگى، انسان به اسباب و وسايل براى رسيدن به مقصود خود تمسّك و توسّل مىجويد. بر اين اساس، توسّل لازمه زندگى انسان در جهان هستى است؛ جهانى كه بر آن قانون اسباب و مسببات حكم فرما است.
بنابراين، خداوند كه هستى عالم از او است و ادامه هستى و هر حركت و تغييرى وابسته به او و ناشى از فيض او است، خود براى اعطاى فيض خويش، مجارى و اسبابى را قرار داده است. بر همين اساس، خداوند امورى را به عنوان اسباب و وسايل در جهت تقرب ونزديكى به درگاه خويش و برآمدن حاجات، قرار داده است و ما را به توسل به آن امور، امر كرده است: «يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و ابتغوا اليه الوسيله؛ اى مؤمنان پرواى الهىداشته باشيد و به سوى او وسيله تحصيل كنيد»(مائده / 35).
با توجه به اطلاق كلمه «وسيله» آيه شريفه، اين كلمه معنايى وسيع و گسترده دارد و شامل هر آنچه كه صلاحيت نزديك كردن انسان به پيشگاه خداوند را دارد، مىشود. همچنان كه نماز و روزه، احسان به يتيم، دستگيرى از مستمندان، خدمت به خلق خدا و... وسيله تقرب به خداوند هستند؛ استمداد به ارواح مطهر پيامبران و اولياى الهى و درخواست دعا از آنان نيز وسيله تقرب به خداوند است كه در روايات و سيره معصومين بر آن تأكيد شده است. پيامبر اكرم به شخصى نيازمند كه - به ايشان مراجعه كرده بود - شيوه توسل را ياد مىدهد: «اللهم انى اسألك و اتوجه اليك بنبيك نبى الرحمه...» (سنن ابن ماجه، ج 1، ص441؛ مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 138؛ الجامع الصغير سيوطى، ص 59).
و روايات بسيار زيادى كه در اين زمينه وارد شده است. بنابراين، حقيقت توسّل به اولياى الهى، تمسّك به اسباب و وسايل قرب به خداوند است.تمسك به اولياى الهى، به معناى اعتقاد به استقلال آنان از خداوند، در تأثير گذارى و برآمدن حاجات نيست؛ بلكه توسّل به اولياى الهى، همراه با اين اعتقاد است كه تنها خداوند است كه مستقل از غير و بى نياز از غير، در عالم هستى تأثير مىگذارد. و غير از او، تأثيرگذارى همه اسباب و وسايل تحت قدرت و اراده و خواست خداوند و متكى به آن خواهد بود.
با توجه به حقيقت توسّل ضرورت آن آشكار مىشود، زيرا عالم هستى بر اساس نظام اسباب و مسببات استوار است و تمسك به اسباب و وسايل، براى نيل به مقصود و تحصيل كمالات مادى و معنوى، لازمه اين نظام است و خداوند نيز انسان را در جهت كسب كمالات معنوىو قرب به درگاه خويش، امر به تمسك به وسايل، يعنى، امر به توسل كرده است.
در اين راستا، علاوه بر اعمال صالح و نيك مثل انفاق به مستمندان خدمت به خلق خدا، برآوردن نيازهاى همنوعان و عباداتى همچون نماز و روزه - كه مورد رضايت خداوند و به منظور تقرب به درگاه الهى تشريع شده است - مىتوان به انسانهاى پاك و معصوم و وارستهاىكه مرضى خداوند و از مقربان درگاه الهىاند، (همچون انبياى الهى و به ويژه پيامبر خاتم و ائمه معصومين(ع)) توسّل جست. در حقيقت توسل به اولياى الهى، به معناى واسطه (و سبب) قرار دادن آن انسانهاى پاك و مقرب درگاه الهى و طلب دعاى خير آنان در حق متوسلان است.
هر انساني مستقيما مي تواند با خداوند ارتباط برقرار کند و طلب فيض کند ولي براي اين که قطعا از فيوضات الهي بهره مند گردد و درخواست او برآورده گردد به اولياي الهي متوسل مي شود تا به واسطه مستجاب بودن دعاي اولياي الهي، او به حاجت خود برسد چنان که فرزندان يعقوب(ع) از پدر درخواست کردند که به درگاه خداوند براي آنان طلب آمرزش کنند و حضرت يعقوب(ع) آنان را از چنين کاري باز نداشت و به آنان نگفت که خود به طور مستقيم به درگاه خداوند دعا کنيد. بلکه به آنان وعده داد که از درگاه خداوند بر آنان طلب آمرزش خواهد کرد: A}«قال سوف استغفر لکم ربي انه هو الغفور الرحيم»{A (توبه ، آيه 80).
گفتنى است علت اين كه خداوند به پيامبران و اولياى الهى، چنين نقشى را داده تا مردم به آنان به عنوان واسطه و سبب بنگرند، اين است كه اولا خداوند، با اين كار، اولياى خود را در كانون توجه و اقبال مردم قرار مي دهد تا در عمل، مردم با مراجعه به آنان و الگوگيرى از آنان، به طريق هدايت و سعادت دست يابند. ثانيا از آن جا كه اولياى الهى، انسانهايى مثل خود ما هستند، خيلى زود و راحت مىتوانيم با آنان رابطه عاطفى و نزديك برقرار مىكنيم و همين ارتباط سريع، ما را به اين اسوهها نزديك مىكند و ما را در معرض هدايت آنان قرارمىدهد.
چگونگي توسل:
توسل به گونه هاي مختلف ممکن است:
1. درخواست دعا از ولي الهي جهت برآوردن حاجت مثل اين که شخصي از پيامبر درخواست کند که جهت آمرزش او دعا کند.
2. درخواست انجام چيزي مثل شفا دادن بيمار به اذن خدا. اين گونه توسل در صورت اثبات ولايت تکويني ولي خدا مانعي ندارد؛ بلکه بايد توجه داشت که اين مسأله حتما با اذن خدا صورت گيرد و شفيع يا متوسل ائمه هيچ اراده مستقلي از خود ندارد؛ بلکه هيچ فاعل مستقلي جز خدا در دار هستي نيست. بنابراين درخوسات شفا با توجه به ولايت تکويني اذني ائمه(ع) مانعي ندارد؛ عفو وقتي است که ما آنها را مستقل در تأثير بدانيم ولي اگر آنها را به اذن خدا مؤثر بدانيم مشتمل بر غلو يا شرک نيست.
منبع: پرسمان دانشجويي
.