در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
1- پرسش شما مربوط به موضوع توسل به معصومین(ع) است که از دیدگاه شیعه امری کاملا معقول و مشروع و بر گرفته از قران کریم و سنت است .
2- توسل به اولیای الهی(ع) نه تنها شرک محسوب نمی شود بلکه عین توحید است .
3- برای آگاهی بیشتر در مورد توسل و دلیل صحت و جواز آن به آیه ذیل که از جمله آیات معروف مربوط به جواز توسل است و تفسیر و توضیح آن توجه نمایید :
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (مائده -35)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد پرهيزگارى پيشه كنيد و وسيلهاى براى تقرب به خدا انتخاب نمائيد و در راه او جهاد كنيد باشد كه رستگار شويد.
تفسير:
حقيقت توسل
در اين آيه روى سخن به افراد با ايمان است و به آنها سه دستور براى رستگار شدن داده شده:
نخست مىگويد: اى كسانى كه ايمان آوردهايد: تقوا و پرهيزگارى پيشه كنيد.
(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ).
سپس دستور مىدهد كه وسيلهاى براى تقرب به خدا انتخاب نمائيد (وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ).
و سرانجام دستور به جهاد در راه خدا مىدهد.
(وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ).
و نتيجه همه آنها اين است كه در مسير رستگارى قرار گيريد.
(لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ).
موضوع مهمى كه در اين آيه بايد مورد بحث قرار گيرد دستورى است كه در باره انتخاب وسيله در اين آيه به افراد با ايمان داده شده است.
وسيله در اصل به معنى تقرب جستن و يا چيزى كه باعث تقرب به ديگرى از روى علاقه و رغبت مىشود مىباشد.
بنا بر اين وسيله در آيه فوق معنى بسيار وسيعى دارد و هر كار و هر چيزى را كه باعث نزديك شدن به پيشگاه مقدس پروردگار مىشود شامل مىگردد كه مهمترين آنها ايمان به خدا و پيامبر اكرم ص و جهاد و عبادات همچون نماز و زكات و روزه و زيارت خانه خدا و همچنين صله رحم و انفاق در راه خدا اعم از انفاقهاى پنهانى و آشكار و همچنين هر كار نيك و خير مىباشد. همانطور كه على ع در نهج البلاغه فرموده است:
ان افضل ما توسل به المتوسلون الى اللَّه سبحانه و تعالى الايمان به و برسوله و الجهاد فى سبيله فانه ذروة الاسلام، و كلمة الاخلاص فانها الفطرة و اقام الصلاة فانها الملة، و ايتاء الزكاة فانها فريضة واجبة و صوم شهر رمضان فانه جنة من العقاب و حج البيت و اعتماره فانهما ينفيان الفقر و يرحضان الذنب، و صلة الرحم فانها مثراة فى المال و منساة فى الاجل، و صدقة السر فانها تكفر الخطيئة و صدقة العلانية فانها تدفع ميتة السوء و صنائع المعروف فانها تقى مصارع الهوان.
. يعنى: بهترين چيزى كه به وسيله آن مىتوان به خدا نزديك شد ايمان به خدا و پيامبر او و جهاد در راه خدا است كه قله كوهسار اسلام است، و همچنين جمله اخلاص (لا اله الا اللَّه) كه همان فطرت توحيد است، و بر پا داشتن نماز كه آئين اسلام است، و زكاة كه فريضه واجبه است، و روزه ماه رمضان كه سپرى است در برابر گناه و كيفرهاى الهى، و حج و عمره كه فقر و پريشانى را دور مىكند و گناهان را مىشويد، و صله رحم كه ثروت را زياد و عمر را طولانى مىكند، انفاقهاى پنهانى كه جبران گناهان مىنمايد و انفاق آشكار كه مرگهاى ناگوار و بد را دور مىسازد و كارهاى نيك كه انسان را از سقوط نجات مىدهد «1».
و نيز شفاعت پيامبران و امامان و بندگان صالح خدا كه طبق صريح قرآن باعث تقرب به پروردگار مىگردد، در مفهوم وسيع توسل داخل است، و همچنين پيروى از پيامبر و امام و گام نهادن در جاى گام آنها زيرا همه اينها موجب نزديكى به ساحت قدس پروردگار مىباشد حتى سوگند دادن خدا به مقام پيامبران و امامان و صالحان كه نشانه علاقه به آنها و اهميت دادن به مقام و مكتب آنان مىباشد جزء اين مفهوم وسيع است.
و آنها كه آيه فوق را به بعضى از اين مفاهيم اختصاص دادهاند در حقيقت هيچگونه دليلى بر اين تخصيص ندارند، زيرا همانطور كه گفتيم وسيله در مفهوم لغويش به معنى هر چيزى است كه باعث تقرب مىگردد.
لازم به تذكر است كه هرگز منظور اين نيست چيزى را از شخص پيامبر يا امام مستقلا تقاضا كنند، بلكه منظور اين است با اعمال صالح يا پيروى از پيامبر و امام، يا شفاعت آنان و يا سوگند دادن خداوند به مقام و مكتب آنها (كه خود يك نوع احترام و اهتمام به موقعيت آنها و يك نوع عبادت است) از خداوند چيزى را بخواهند اين معنى نه بوى شرك مىدهد و نه بر خلاف آيات ديگر قرآن است و نه از عموم آيه فوق بيرون مىباشد.
قرآن و توسل
از آيات ديگر قرآن نيز به خوبى استفاده ميشود كه وسيله قرار دادن مقام انسان صالحى در پيشگاه خدا و طلب چيزى از خداوند به خاطر او، به هيچوجه ممنوع نيست و منافات با توحيد ندارد، در آيه 64 سوره نساء مىخوانيم:
وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً:
اگر آنها هنگامى كه به خويشتن ستم كردند (و مرتكب گناهى شدند) به سراغ تو مىآمدند و از خداوند طلب عفو و بخشش مىكردند و تو نيز براى آنها طلب عفو مىكردى، خدا را توبهپذير و رحيم مىيافتند.
و نيز در آيه 97 سوره يوسف مىخوانيم كه: برادران يوسف از پدر تقاضا كردند كه در پيشگاه خداوند براى آنها استغفار كند و يعقوب نيز اين تقاضا را پذيرفت.
در آيه 114 سوره توبه نيز موضوع استغفار ابراهيم در مورد پدرش آمده كه تاثير دعاى پيامبران را در باره ديگران تاييد مىكند و همچنين در آيات متعدد ديگر قرآن اين موضوع منعكس است.
روايات اسلامى و توسل
از روايات متعددى كه از طرق شيعه و اهل تسنن در دست داريم، نيز به خوبى استفاده مىشود كه توسل به آن معنى كه در بالا گفتيم هيچگونه اشكالى ندارد، بلكه كار خوبى محسوب مىشود، اين روايات بسيار فراوان است و در كتب زيادى نقل شده و ما به عنوان نمونه به چند قسمت از آنها كه در كتب معروف اهل تسنن مىباشد اشاره مىكنيم:
1- در كتاب وفاء الوفاء تاليف دانشمند معروف سنى سمهودى چنين مىخوانيم كه: مدد گرفتن و شفاعت خواستن در پيشگاه خداوند از پيامبر ص و از مقام و شخصيت او، هم پيش از خلقت او مجاز است و هم بعد از تولد و هم بعد از رحلتش، هم در عالم برزخ، و هم در روز رستاخيز، سپس روايت معروف توسل آدم را به پيامبر اسلام ص از عمر بن خطاب نقل كرده كه: آدم روى اطلاعى كه از آفرينش پيامبر اسلام در آينده داشت به پيشگاه خداوند چنين عرض كرد: يا رب اسئلك بحق محمد لما غفرت لى ، خداوندا به حق محمد ص از تو تقاضا مىكنم كه مرا ببخشى.
سپس حديث ديگرى از جماعتى از راويان حديث از جمله نسايى و ترمذى دانشمندان معروف اهل تسنن به عنوان شاهد براى جواز توسل به پيامبر در حال حيات نقل مىكند كه خلاصهاش اين است: مرد نابينايى تقاضاى دعا از پيامبر براى شفاى بيماريش كرد، پيغمبر به او دستور داد كه چنين دعا كند:
اللهم انى اسئلك و اتوجه اليك بنبيك محمد نبى الرحمة يا محمد انى توجهت بك الى ربى فى حاجتى لتقضى لى اللهم شفعه فى ، خداوندا من از تو به خاطر پيامبرت پيامبر رحمت تقاضا مىكنم و به تو روى مىآورم اى محمد! بوسيله تو به سوى پروردگارم براى انجام حاجتم متوجه مىشوم خداوندا او را شفيع من ساز.
سپس در مورد جواز توسل به پيامبر ص بعد از وفات چنين نقل مىكند كه مرد حاجتمندى در زمان عثمان كنار قبر پيامبر ص آمد و نماز خواند و چنين دعا كرد.
اللهم انى اسئلك و اتوجه اليك بنبينا محمد ص نبى الرحمة، يا محمد انى اتوجه بك الى ربك ان تقضى حاجتى.
خداوندا من از تو تقاضا مىكنم و بوسيله پيامبر ما محمد ص پيغمبر رحمت به سوى تو متوجه مىشوم، اى محمد من بوسيله تو متوجه پروردگار تو مىشوم تا مشكلم حل شود. بعدا اضافه مىكند چيزى نگذشت كه مشكل او حل شد.
2- نويسنده كتاب التوصل الى حقيقة التوسل كه در موضوع توسل بسيار سختگير است 26 حديث از كتب و منابع مختلف نقل كرده كه جواز اين موضوع در لابلاى آنها منعكس است، اگر چه نامبرده سعى دارد كه در اسناد اين احاديث خدشه وارد كند، ولى واضح است كه روايات هنگامى كه فراوان باشند و به حد تواتر برسند جايى براى خدشه در سند حديث باقى نمىماند و رواياتى كه در زمينه توسل در منابع اسلامى وارد شده است ما فوق حد تواتر است و از جمله رواياتى كه نقل مىكند اين است كه:
ابن حجر مكى در كتاب صواعق از امام شافعى پيشواى معروف اهل تسنن نقل مىكند كه به اهل بيت پيامبر توسل مىجست و چنين مىگفت:
آل النبى ذريعتى و هم اليه و سيلتى
ارجو بهم اعطى غدا بيد اليمين صحيفتى
خاندان پيامبر وسيله منند آنها در پيشگاه او سبب تقرب من مىباشند اميدوارم به سبب آنها فرداى قيامت نامه عمل من به دست راست من سپرده شود.
و نيز از بيهقى نقل مىكند كه در زمان خلافت خليفه دوم سالى قحطى شد بلال به همراهى عدهاى از صحابه بر سر قبر پيامبر آمد و چنين گفت: يا رسول اللَّه استسق لامتك ... فانهم قد هلكوا ..
اى رسول خدا! از خدايت براى امتت باران بخواه ... كه ممكن است هلاك شوند.
حتى از ابن حجر در كتاب الخيرات الحسان نقل مىكند كه امام شافعى در ايامى كه در بغداد بود به زيارت ابو حنيفه مىرفت و در حاجاتش به او متوسل مىشد! و نيز در صحيح دارمى از ابى الجوزاء نقل مىكند كه سالى در مدينه قحطى شديدى واقع شد، بعضى شكايت به عايشه بردند، او سفارش كرد كه بر فراز قبر پيامبر روزنهاى در سقف ايجاد كنند تا به بركت قبر پيامبر از طرف خدا باران نازل شود، چنين كردند و باران فراوانى آمد!.
در تفسير آلوسى قسمتهاى زيادى از احاديث فوق را نقل كرده و پس از تجزيه و تحليل طولانى و حتى سختگيرى در باره احاديث فوق در پايان ناگزير به اعتراف شده و چنين مىگويد:
بعد از تمام اين گفتگوها من مانعى در توسل به پيشگاه خداوند به مقام پيامبر ص نمىبينم چه در حال حيات پيامبر و چه پس از رحلت او، و بعد از بحث نسبتا مشروحى در اين زمينه، اضافه مىكند توسل جستن به مقام غير پيامبر در پيشگاه خدا نيز مانعى ندارد به شرط اينكه او حقيقتا در پيشگاه خدا مقامى داشته باشد. و اما در منابع شيعه موضوع به قدرى روشن است كه نياز به نقل حديث ندارد.
چند يادآورى لازم
در اينجا لازم است به چند نكته اشاره كنيم:
1- همانطور كه گفتيم منظور از توسل اين نيست كه كسى حاجت را از پيامبر يا امامان بخواهد بلكه منظور اين است كه به مقام او در پيشگاه خدا متوسل شود، و اين در حقيقت توجه به خدا است، زيرا احترام پيامبر نيز به خاطر اين است كه فرستاده او بوده و در راه او گام بر داشته و ما تعجب مىكنيم از كسانى كه اين گونه توسل را يك نوع شرك مىپندارند در حالى كه شرك اين است كه براى خدا شريكى در صفات و اعمال او قائل شوند و اين گونه توسل به هيچوجه شباهتى با شرك ندارد.
2- بعضى اصرار دارند كه ميان حيات و وفات پيامبر و امامان فرق بگذارند، در حالى كه گذشته از روايات فوق كه بسيارى از آنها مربوط به بعد از وفات است، از نظر يك مسلمان، پيامبران و صلحاء بعد از مرگ حيات برزخى دارند، حياتى وسيعتر از عالم دنيا همانطور كه قرآن در باره شهداء به آن تصريح كرده است و مىگويد آنها را مردگان فرض نكنيد آنها زندگانند «1»
3- بعضى نيز اصرار دارند كه ميان تقاضاى دعاء از پيامبر، و بيان سوگند دادن خدا به مقام او، فرق بگذارند، تقاضاى دعا را مجاز و غير آن را ممنوع بشمارند در حالى كه هيچگونه فرق منطقى ميان اين دو ديده نمىشود.
4- بعضى از نويسندگان و دانشمندان اهل تسنن مخصوصا وهابيها با لجاجت خاصى كوشش دارند تمام احاديثى كه در زمينه توسل وارد شده است تضعيف كنند و يا با اشكالات واهى و بى اساس آنها را به دست فراموشى بسپارند، آنها در اين زمينه چنان بحث مىكنند كه هر ناظر بىطرفى احساس مىكند كه قبلا عقيدهاى براى خود انتخاب كرده، سپس مىخواهند عقيده خود را به روايات اسلامى تحميل كنند، و هر چه مخالف آن بود به نوعى از سر راه خود كنار بزنند، در حالى كه يك محقق هرگز نمىتواند چنين بحثهاى غير منطقى و تعصب آميزى را بپذيرد.
5- همانطور كه گفتيم روايات توسل به حد تواتر رسيده يعنى به قدرى زياد است كه ما را از بررسى اسناد آن بىنياز مىسازد، علاوه بر اين در ميان آنها روايت صحيح نيز فراوان است با اين حال جايى براى خردهگيرى در پارهاى از اسناد آنها باقى نمىماند.
6- از آنچه گفتيم روشن مىشود كه رواياتى كه در ذيل اين آيه وارد شده و مىگويد: پيغمبر به مردم مىفرمود: از خداوند براى من وسيله بخواهيد و يا آنچه در كافى از على ع نقل شده كه وسيله بالاترين مقامى است كه در بهشت قرار دارد، با آنچه در تفسير آيه گفتيم هيچگونه منافاتى ندارد زيرا همانطور كه مكرر اشاره كرديم وسيله هر گونه تقرب به پروردگار را شامل مىشود و تقرب پيامبر به خدا و بالاترين درجهاى كه در بهشت وجود دارد يكى از مصداقهاى آن است.
تفسير نمونه، ج4، ص: 364
منبع: پرسمان دانشجويي
.