چگونه مي توانيم محبت اهل بيت(ع) را در دلهايمان به وجود آوريم؟

چاپ

«حب»؛ يعنى، رغبت و ميل انسان به چيزى. اگر اين ميل باطنى و رغبت دل به چيزى شديد و قوى شود، آن را عشق مى‏نامند1. جايگاه حب اهل بيت‏(عليهم‏السلام) را بايد از قرآن و روايات اخذ كرد.
در اهميت و جايگاه محبت اهل بيت‏(عليهم‏السلام) همين بس كه قرآن، آن را تنها پاداش رسالت پيامبر(صلى‏الله ‏عليه‏ و آله) معرفى كرده است:
«قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبى‏»2؛ « بگو از شما هيچ پاداشى درخواست نمى‏كنم، جز آنكه نزديكان مرا دوست بداريد».
رسول اكرم‏(صلى ‏الله‏ عليه‏ و آله) مى‏فرمايد: «لا يؤمن احدكم حتى اكون احبّ اليه من ولده و والده و الناس اجمعين»3؛ «هيچ كس از شما ايمان ندارد؛ مگر اينكه من نزد او، از فرزندانش و پدرش و همه مردم محبوب‏تر باشم».
آن حضرت اصل ايمان را مشروط به «حبّ» خود مى‏داند و در روايتى ديگر براى آن، مرتبه بالاترى معرفى مى‏كند: «لايؤمن عبد حتى اكون احب اليه من نفسه ويكون عترتى احب اليه من عترته و يكون اهلى احب اليه من اهله و يكون ذاتى احب اليه من ذاته»4؛ «هيچ بنده‏اى ايمان ندارد، مگر اينكه من نزد او، از خودش محبوب‏تر باشم و ذريه من پيش او، از ذريه خودش محبوب‏تر باشد و اهل من پيش او، از اهل خودش محبوب‏تر باشند و ذات من نزد او، از ذات خودش محبوب‏تر باشد».
پيامبر(صلى ‏الله ‏عليه ‏و آله) در اين روايت، شرط ايمان را حُب خود و اهل‏بيت خويش - آن هم در مراحل بالاتر - معرفى كرده است؛ زيرا به طور معمول انسان به خود علاقه شديدى دارد و او نزد خود از همه محبوب‏تر است؛ سپس فرزندانش و آن گاه ديگر نزديكان او.
اما وقتى انسان در حُب كسى، به مرتبه بسيار بالا مى‏رسد، او را بر خود و فرزندان، نزديكان و همه كسان ديگر ترجيح مى‏دهد و اين همان مرتبه شديد و قوى حب است كه به آن «عشق» مى‏گويند. بنابراين حب اهل بيت و ائمه اطهار(عليهم‏السلام)، بايد در حد اعلا باشد و هر اندازه از اين حد فروتر باشد، به همان اندازه ايمان شخص، نقص و كاستى دارد.
به عبارت ديگر درجات ايمان با درجات حبّ پيامبر اكرم‏(صلى‏ الله ‏عليه‏ و آله) و اهل بيت‏(عليهم‏السلام) پيوستگى دارد و با آن سنجيده مى‏شود.

دوستى اهل بيت‏(عليهم‏السلام) در عمل‏
امام باقر(عليه‏السلام) مى‏فرمايد: «يا جابر! بلّغ شيعتى عنّى السلام و اعلمهم انه لا قرابة بيننا و بين اللّه عزوجل و لا يتقرّب اليه الا بالطاعة يا جابر من اطاع اللّه و احبنا فهو ولينا و من عصى اللّه لم ينفعه حبنا»5؛ «اى جابر! از طرف من، به شيعيانم سلام برسان و به آنان اعلام كن كه هيچ قرابت و خويشاوندى بين ما و خداى عزوجل نيست و فقط با اطاعت و بندگى به درگاه الهى تقرّب مى‏يابد. اى جابر! هركس خدا را اطاعت كند و همراه آن به ما محبت ورزد، دوست و محبّ ما است و هركس خدا را معصيت كند، حب ما برايش نافع نيست».
بنابراين اولين شرط حب اهل بيت‏(عليهم‏السلام)، اطاعت از حق تعالى و پرهيز از گناه است. ممكن است كسى درجه پايين محبت (همان ميل باطنى و رغبت درونى) را داشته باشد؛ ولى عملاً اهل معصيت هم باشد! چنين حبّى، چندان سود بخش نيست. البته معصيت‏هاى اتفاقى - كه بعد از آن توبه باشد - باعث نمى‏شود حب اهل بيت‏(عليهم‏السلام) سودى نبخشد.
حضرت على‏(عليه‏السلام) فرمود: «انا مع رسول ‏الله و معى عترتى على الحوض، فمن ارادنا فليأخذ بقولنا وليعمل بعملنا...»6 ؛ «من با رسول خدا(صلى ‏الله‏ عليه‏ و آله) در حالى كه عترت من هم با من هستند، بر حوض اشراف داريم. پس هر كس ما را مى‏خواهد، هم بايد گفتار ما را بگيرد و هم عمل ما را، عمل كند ...». بنابراين محبت بايد در عمل جلوه‏گر شود.

راه‏هاى كسب دوستى اهل‏بيت‏(عليهم‏السلام)‏
1. معرفت اهل بيت‏(عليهم‏السلام): در پرتو معرفت امام، به كمالات و ويژگى‏هاى او بيشتر واقف مى‏گرديم و اين آشنايى به طور طبيعى شيفتگى و محبّت را در پى دارد.
امام صادق‏(عليه‏السلام) مى‏فرمايد: «الامام عَلَم بين اللّه عزوجل و بين خلقه، فمن عرفه كان مؤمنا و من انكره كان كافرا»7؛ «امام آن شاخص آشكار است كه بين خداى عز و جل و خلقش قرار گرفته است. پس هر كس او را شناخت، مؤمن مى‏گردد و هر كس او را انكار كرد ، كافر مى‏گردد». مؤمن بودن، فرع بر شناخت امام است.
2. اطاعت از اهل بيت‏(عليهم‏السلام): اگر كسى شناخت لازم و كافى از اهل بيت‏(عليهم‏السلام) پيدا كرد، اطاعت از آنان را بر خود لازم مى‏داند؛ ولى گاهى شناخت در آن حد بالا نيست، در اين صورت چه بسا نسبت به اوامر آنان سرپيچى كند! عصيان به هر اندازه باشد، به همان مقدار كدورت و بغض مى‏آورد. كدورت و بغض، ضد صفا و حب است. پس هر اندازه نسبت به اوامر آنان عصيان شود، به همان اندازه بغض و كدورت نسبت به آنان در دل ايجاد مى‏شود و برعكس، هر اندازه نسبت به اوامر آنان اطاعت شود، به همان اندازه حب و صفا، دل را فرا مى‏گيرد.
امام رضا(عليه‏السلام) مى‏فرمايد: «اللهم انى اسئلك ... العمل الذى يبلغنى حبك ...»8 ؛ «خدايا! از تو آن عملى را مسألت مى‏كنم كه حب تو را به من برساند». بنابراين يكى از راه‏هاى عملى وصول به «حب اهل بيت‏(عليهم‏السلام)»، اصل عمل و اطاعت است.
3. توسّل با معرفت: در پرتو شناخت امام، مى‏فهميم همه چيز ما به او وابسته بوده و وى واسطه فيض و كمال است9. اگر توسل با شناخت و توجه همراه باشد، ترنم عارفانه و عاشقانه‏اى است كه حب را در دل بيش از پيش مى‏پروراند.


پي نوشت ها:
1. با استفاده از: طريحى، مجمع البحرين، ج 2، ماده «حبب».
2. شورى (42)، آيه 23.
3. ميزان الحكمه، ج 2، ص 236، ح 3197.
4. همان، ح 3199.
5. همان، ص 238، ح 3211.
6. همان، ح 3212.
7. همان، ج 1، ص 170، ح 839.
8. همان، ح 3093.
9. براى آشنايى بيشتر به زيارت «جامعه كبيره» رجوع كنيد.

.