ياران امام علي(ع) چطوري به معرفت ايشان رسيدند كه مثل پولاد بودند و در فتنه ها سالم بودند؟ انگار يه چيزه ديگه ديده اند و به يك معرفت بيشتر از سطح جامعه شان رسيده بودند ما چطوري به اين معرفت امام زمان برسيم؟ اصلا ايشان چه ويژگي ها و چه مرام ها دارند طوري كه ما بخواهيم يك تصويري از ايشان در ذهن داشته باشيم و به عنايشان و نظرشان به معرفتي از ايشان برسيم كه هر چه گفتند بدون فكر بگوييم چشم؟
ياران امير مومنان-ع- از نظر معرفت به امامشان و پيروي از ايشان در يک سطح و اندازه نبودند . برخي از آنها مانند کميل و سلمان و مقداد که از خواص ياران آن حضرت و از صاحبان سر او بودند، در سطحي عالي از معرفت نسبت به امام خود قرار داشتند و متناسب با ظرفيت خود با مقام شامخ امامت و ولايت امير مومنان عميقا آشنا بودند و فدايي و جان نثار او وکاملا مطيع و فرمانبردارآن حضرت بودند . اما عده اي از آنها شناختي کم و سطحي ازآن بزرگوار داشتند و تفاوت عظيم ميان ايشان و ساير افراد را به درستي درک نمي کردند وبا جايگاه ملکوتي و ايماني و معنوي او به درستي آشنا نبودند و به همين دليل اطاعتي نيم بند از او داشتند . آنها در موارد زيادي بر اثر فتنه ها و دسيسه ها و شايعات در حقانيت آن حضرت دچار شک و تزلزل مي شدند و در همراهي و همگامي با اودچار ترديد مي شدند . فراموش نکنيم که خوارج از ياران معاويه نبودند بلکه از ياران امير المومنين و مبارزان جنگ صفين بودند که بر اثر ساده انديشي و خشک مغزي و نداشتن قدرت تحليل اوضاع و شرايط رو د ر روي امام معصوم –ع- قرار گرفتند و آتش جنگ نهروان را بر افروختند . آن گروه از ياران امير مومنان که فدايي و سر سپرده آن حضرت بودند و در تاريکي فتنه ها و توطئه ها راه حق را گم نکردند و لحظه اي در حقانيت او دچارشک و ترديد نشدند هر چند از انوار هدايت امير مومنان بهره مند و از زلال ولايت او سيراب بودند و عشق به مولاي متقيان همه فضاي قلب آنها را پر کرده بود و جايي براي محبت ديگران در دلشان نمانده بود ولي اين زمينه و آمادگي و استعداد در آنها بود که بتوانند از خورشيد جان بخش هدايت و ارشاد علوي –ع- استفاده کنند و از کوثر علم و ايمان و عرفان و سخاوت و شجاعت و گذشت و بزرگواري او به قدر ظرفيت سيراب شوند . الگو و مقتدا و مربي انسان هر چه کامل تر و جامع تر باشد و از کمالات بالاتر و عالي تري برخوردار باشد تاثير وجودي او دررشد و تربيت انسان عميق تر و پايدار تر است ولي کامل و بي نقص بودن اسوه و مربي به تنهايي کافي نيست بلکه بايد شاگرد و طالب نيز قابل و آماده و مستعد باشد . به بيان ديگر هم بايد فاعل در فاعليتش کامل باشد و هم قابل در قابليتش کامل باشد و وجود اين دو با هم زمينه ساز رشد و کمال و تعالي است . ياران مخلص و با وفا و شيفته امير مومنان –ع- در قابليت خود کامل بودند و با آمادگي و زمينه مناسب و مستعد از مولاي کامل و جامع خود استفاده کامل بردند و وجود ناقص خود را در پرتو بهره مندي از اخلاق و کمالات و فضايل استاد و مربي کامل خودبه کمال رساندند .استواري در ايمان وداشتن بصيرت در دين محصول مربي بزرگ و جامعي مانند امير مومنان و آمادگي و زمينه مناسب در آنها و استفاده از اين ظرفيت ها و زمينه ها واز قوه به فعليت رساندن آنها در پرتو مجاهدت و تلاش و اطاعت از امام خود –ع- حاصل گرديد .
براي آشنايي با ويژگي هاي امام زمان -عج- و جايگاه عظيم ايشان در نظام هستي توجه شما را به مطالب ذيل جلب مي نماييم :
همه موجودات عالم امكان آيات و نشانههاى حضرت حقاند. كه هيچ هوّيتى از خود ندارند جز اينكه دلالت كننده بر آن وجود مطلق (خداوند) مىباشند. و هر كس به قدر وسعت وجودىاش نشانگر اسماء و صفات خداى سبحان است و در آئينه وجود هر موجودى مىتوان جلال و جمال حضرت معبود را مشاهده نمود. (هر كه را حُسنى بود آئينهدار روى اوست) اما بعضى موجودات آيت و نشانه بودنشان بسيار محدود و ضعيف و بعضى ديگر بسيار وسيع و شديد و حضرات معصومين(ع) چون واسطه فيضاند و رابطه بين عالم غيب و شهود. و به مضمون زيارت جامعه كبيره: (سلام بر شما اى خاندان نبوت حجتهاى خدا بر اهل دنيا و آخرت... خداوند شما را به جانشينى خود در زمين پسنديد... بواسطه شما خداوند هستى را آغاز نمود... شما نشانههاى خدائيد بر بندگانش و نشانه هاى خدا با شماست...) و لذا آئينه تمام نماى اسماء و صفات حضرت حقاند. همانگونه كه ما در آئينه صورت اشياء را مىبينيم. و صورت در اين مثال نمايش و جلوه اشياء است. در آئينه وجود انسان كامل مىتوان حضرت حق را مشاهده نمود. و منظور از مشاهده حضرت حق رؤيت حسى و بصرى نيست چرا كه پروردگار نه محسوس است و نه مركب. بلكه غرض اينست كه انسان كامل (معصوم)جلوه و مظهر جلال و جمال پروردگار است آنهم به كاملترين وجه از اين رو در هيچ آئينه و مرآتى بهتر از مرآت انسان كامل نمىتوان حق را مشاهده كرد. از اينرو امام على(ع) فرمود: براى خداوند هيچ آيت و نشانهاى بزرگتر از من نيست. (ر.ك: نورالثقلين 5/491/5) چون حضرات معصومين(ع) نور واحدي هستند . اين حكم حضرت امير(ع) نسبت به بقيه معصومين نيز جارى است و لذا وجود تابناك و مقدس حضرت صاحبالزمان(عج) عظيمترين آيت و نشانه پروردگار است. و اسماء و صفات خداوند را به بهترين صورت مىتوان در مرآت وجودى حضرت ولى عصر(عج) مشاهده نمود. به عبارت ديگر عالىترين و تابناكترين جلوه و ظهور حضرت حق در آئينه انسان كامل (معصوم) محقق مىگردد. نكته حائز اهميت در اين زمينه اينست كه به هيچ وجه نبايد از لفظ صورت معناى هيئت، شكل، قيافه و يا فعليت را منظور داشت چرا كه اين معانى با اطلاق و وجوب وجودى پروردگار سازگار نمىباشد.
امام زمان –ع- همان کمالات وفضايل و ويژگي هاي پدران گرامي اش را دارا است و از رحمت و سخاوت و بزرگواري و شجاعت و دلسوزي و شفقت بر خلق وعالي ترين صفات الهي وآسماني برخوردار است . براي نزديک شدن به امام زمان –ع- بايد به آن وجود نازنين محبت و عشق ورزيد وعشق و محبت از راه آگاهى و انس و برطرف ساختن موانع به دست مىآيد؛ مثل كسى كه اگر به طعم و خواص عسل آگاهى يابد، بدان علاقهمند مىشود و اگر آن را بچشد علاقهاش نسبت به آن افزون مىگردد. حب خدا و اولياى او نيز، از طريق شناخت و معرفت پديد مىآيد. هر اندازه آدمى معرفت خودش را افزون كند و در عمل نيز انس و الفت خود را با خداوند و مقربان درگاهش بيشتر سازد و موانع راه را - كه علايق و وابستگىهاى مادى و دنيايى است - از دل بيرون كند، عشق الهى در دلش افزونتر خواهد شد. عشق به امام زمان(عج) بسيار ارزنده و سازنده است. تقويت اين عشق تنها با عمل ميسر است. كسى كه واقعاً به احكام الهى مقيد گردد، سنخيت پيدا كرده و در اين صورت حتى ممكن است مورد نظر حضرت واقع گردد. به ياد آن حضرت بودن و براي ظهور و سلامتي ايشان دعا کردن و خواندن دعا هايي مانند دعاي عهد و آل يس و ندبه با توجه به مضامين آنها ، همچنين به نيابت حضرت كارهاى خير انجام دادن، از امورى است كه اين ارتباط را مستحكمتر خواهد نمود.
اگر كسي مسير را درست شناخته باشد وترديدي در صحيح بودن ان نداشته باشد،وانگيزه هاي عملي خود را هم تقويت نمايد ،استوار ومحكم به راه خود ادامه مي دهد وحوادث گوناگون نمي تواندخللي در عزم او ايجاد كند.