اينان افرادى امين، پرهيزگار و مورد اعتماد و با نام و نشان خاصى در ميان شيعيان بودند و به عنوان نماينده و نايب خاص حضرت در بين مردم زندگى مىكردند.
هدف از نيابت و سفارت
نمايندگى و نيابت امام زمان(عج)، با دو هدف عمده صورت مىگرفت :
يك. آماده كردن اذهان عمومى براى غيبت كبرى و عادت دادن تدريجى مردم به پنهان زيستى امام«ع» و جلوگيرى از غافلگير شدن در موضوع غيبت ؛ اگر امام معصوم«ع»، به طور ناگهانى غيبت مىكرد، چه بسا موجب انكار مطلق وجود مهدى(عج) و انحراف افكار عمومى مىشد. نمايندگان خاص امام زمان(عج) در دوران غيبت صغرى، به اين هدف و غرض - كه آمادهسازى افكار و اذهان عمومى براى «غيبت كبرى» بود - نايل آمدند و لذا لزومى به امتداد غيبت صغرى نبود.
دو. رهبرى دوستداران و طرفداران امام زمان(عج) و حفظ مصالح اجتماعى شيعيان. بدين وسيله امام زمان(عج) توانست رهبرى خويش را در جامعه اعمال و خسارتهاى ناشى از عدم حضور مستقيم خود را تا حدودى جبران كند تاريخ غيبت صغرى، ص 426.
مهمترين وظايف و فعاليتهاى نوّاب خاص عبارت بود از :
1. پنهان نگهداشتن نام و مكان زندگى امام مهدى(عج) و رفع شك و ترديد درباره آن حضرت ؛
2. جلوگيرى از تفرقه، اختلاف، فرقه گرايى و انشعابات شيعيان ؛
3. پاسخ گويى به پرسشهاى فقهى و مشكلات علمى و عقيدتى مردم ؛
4. مبارزه با مدعيان دروغين نيابت و افشا و رسوا كردن آنها ؛
5. اخذ و توزيع اموال متعلق به امام ؛
6. سازماندهىهاى ديگر وكيلان و سفراى امام در شهرها و مناطق مختلف و... براى مطالعه بيشتر ر.ك : زندگانى نوّاب خاص امام زمان(عج)، ص 84 - 89.
تعداد و اسامى نائبان خاص
در عدد نوّاب امام زمان(عج) اختلاف هست. سيد بن طاووس در كتاب ربيع الشيعه اسامى آنان را چنين ذكر كرده است : ابوهاشم داوود بن قاسم، محمد بن على بن بلال، عثمان بن سعيد، محمد بن عثمان، عمر الاهوازى، احمد بن اسحاق، ابو محمد الوجنان، ابراهيم بن مهزيار و محمد بن ابراهيم V}رجال ابو على، ص 312.
{V.
شيخ طوسى نيز وكلا را اين گونه معرفى كرده است : عمرى و پسرش، حاجز، بلالى و عطار از بغداد، عاصمى از كوفه، محمد بن ابراهيم بن مهزيار از اهواز، احمد بن اسحاق از قم، محمد بن صالح از همدان، شامى و اسدى از رى، قاسم بن العلاء از آذربايجان و محمد بن شاذان از نيشابور V}رجال مامقانى، ج 1، ص 200 ؛ اثبات الهداة، ج 7، ص 294.{V.
اما وكالت چهار نفر در بين شيعيان معروف است : عثمان بن سعيد، محمدعثمان، حسين بن روح و على بن محمد سمرى. هر يك از آنها نيز در شهرهاى مختلف نمايندگانى داشتند V}ر.ك : ابراهيم امينى، دادگستر جهان، ص 136.{V.
ظاهراً نمايندگان اصلى امام، همين چهار نفر بودند و افراد ديگر، يا نماينده اين چهار تن در شهرستانها و بلاد بودند و يا اگر هم نماينده امام بودند، از طريق اين چهار تن، امور مردم را به عرض امام مىرساندند و يا به گفته سيد محسن امين، سفارت اين چهار تن مطلق و عام بود ؛ ولى سفارت و نيابت ديگران در موارد خاص بود. اعيان الشيعه، ج 4، ص 21 (بخش 3).
در روايتى از غياث بن اسد، تعداد و اسامى نائبان امام، چنين آمده است :
«... نماينده آن حضرت، عثمان بن سعيد بود. عثمان هنگام مرگ، نمايندگى را به پسرش ابو جعفر محمد بن عثمان سپرد و او اين منصب را براى ابوجعفر ابو القاسم حسين بن روح وصيت كرد. او نيز منصب نمايندگى را به ابوالحسين على بن محمد سمرى... واگذار كرد. وقتى هنگام وفات على بن محمد سمرى رسيد، از او خواستند كه براى نمايندگى وصيت كند، او گفت : خدا را امرى است كه خود آن را به انجام مىرساند. غيبت تامّه (كبرى)، همان غيبتى است كه بعد از سمرى(ره) واقع شد» بحار الانوار، ج 51، ص 15، ح 15.
اينان يكى پس از ديگرى، برنامه نيابت و نمايندگى از طرف امام«ع» را اجرا مىكردند و تعيين آنان به دست خود امام«ع» بود كه به وسيله توقيع مبارك، كه در آخر عمر يكى از اين نوّاب صادر مىشد، نايب بعدى تعيين مىگرديد. ملاك اساسى و اصلى در تعيين نايب عبارت بود از : تقوا و خدا ترسى، زهد و ديانت، درك صحيح و فهم عميق درباره مسائل اجتماعى و سياسى، حسن سابقه و خوش نامى (كه موجب اطمينان و اعتماد كامل مردم شود)، شجاعت، قدرت تحمل و استقامت و شكيبايى در برابر پيشامدهاى غيرمنتظره و بالاخره دوستى و دشمنى در راه خدا و براى رضاى او و فدا كردن همه چيز در راه اقامه حق و اجراى تعليمات اسلام.
در اينجا به معرفى اجمالى نايبان چهارگانه پرداخته مىشود :
1. عثمان بن سعيد عمرى
عثمان بن سعيد، نخستين نايب خاصّ و سفير امام زمان(عج) و داراى مقامى والا در نزد شيعيان است. تاريخ غيبت صغرى، ص 379 و 395. او از شاگردان و وكيلان مورد اعتماد امام دهم و يازدهم و مردى جليل القدر و مورد اطمينان بوده است.
كنيه وى «ابو عمرو» و لقبهاى پر افتخارش، عبارت بود از : عمرى، اسدى، عسكرى، سمّان و زيات. اين لقبها به جهت انتساب او به قبيله بنىاسد، نام جد مادرش (عمرى)، سكونت در عسكر (سامرا)، روغن فروشى به دستور امام«ع» جهت استتار در فعاليتهاى سياسى - مذهبى و... بوده است.
امام عسكرى«ع» به احمد بن اسحاق فرمود : «عمرى و پسرش، هر دو ثقه و مورد اعتمادند ؛ هر آنچه از سوى من براى تو آوردند، ترديد مكن كه از سوى ما است و هر چه مىگويند از جانب ما است. بنابراين سخنان آن دو را بشنو و از آنان پيروى كن و بدان كه هر دو امين و مورد اعتمادند» اصول كافى، ج 1، ص 330 ؛ الغيبة، ص 219.
پس از رحلت امام يازدهم، حضرت مهدى(عج) جناب عمرى را در وكالت ابقا و به سفارت خويش برگزيد. بر اين اساس او نخستين سفير و نايب امام زمان(عج)، رابط ميان او و شيعيان و دوستانش در رسانيدن نامهها و مسائل و حلّ مشكلات آنان بود . ر.ك : امام مهدى(عج) از ولادت تا ظهور، ص 272.
2. محمد بن عثمان بن سعيد عمرى
بعد از وفات عثمان بن سعيد، فرزندش محمد به جاى پدر نشست و به وكالت ناحيه مقدسه منصوب شد. كنيه وى ابو جعفر و القابش، عمرى، عسكرى و زيّات بوده است.
حضرت مهدى(عج)، محمد بن عثمان را به جاى پدر برگزيد تا همان نقش حساس و اساسى را كه پدرش در دوران پر افتخار خود بر عهده داشت، ايفا كند و طى نامه هاى متعددى به بزرگان شيعه، به همه اطلاع داد كه محمد را به عنوان نايب دوم برگزيده است.
يعقوب بن اسحاق گفته است : به وسيله محمد بن عثمان، نامهاى خدمت امام زمان(عج) فرستادم و از برخى مشكلات دينى سؤال كردم ؛ جواب نامه به خط مبارك امام واصل شد و در ضمن آن نوشته بود : «محمد بن عثمان عمرى، موثّق و نامههايش، نامههاى من است» بحار الانوار، ج 51، ص 349، ج 2.
محمد بن عثمان همانند پدر، از بزرگان شيعه و از نظر تقوا، عدالت و موقعيت اجتماعى، مورد قبول و احترام خاص شيعيان و از ياران مورد اعتماد امام عسكرى«ع» بود.
محمد بن عثمان، بسان پدرش سفير و رابط ميان حضرت مهدى(عج) با تمامى شيعيان آن حضرت بود ؛ چه شيعيانى كه در عراق مىزيستند و چه دوستداران و ارادتمندانى كه از قم و ديگر شهرهاى اسلامى در پى امام خويش بودند و از سفير و نايب خاصّ او، سراغش را مىگرفتند. محل خدمت و سفارت او در بغداد بود. امام مهدى(عج) از ولادت تا ظهور، ص 276.
او اموال و حقوق شرعى را از شيعيان دريافت مىداشت و به صورت نهانى، همه را به حضرت مهدى(عج) تقديم مىكرد و يا به گونهاى كه امام، مقرّر مىفرمود، به مصرف مىرساند.
محمد بن شادان درباره او گفته است :
«480 درهم مال امام، نزدم جمع شده بود. چون خوش نداشتم آن را ناتمام نزد امام بفرستم، بيست درهم از مال خودم رويش گذاشته، توسط محمد بن عثمان خدمت امام فرستادم ؛ ولى از اضافه كردن بيست درهم چيزى ننوشتم. رسيد آن مال از ناحيه امام واصل شد كه نوشته بود : پانصد درهم - كه بيست درهمش مال خودت بود - واصل گشت» بحار الانوار، ج 51، ص 325، ح 44.
محمد بن عثمان، حدود پنجاه سال متصدّى نيابت بود و در سال 304 ه .ق درگذشت. وى بارها به شايستگان خبر داد كه پس از رحلتش، حسين بن روح نوبختى، به جاى او منصوب شده و انجام وظيفه خواهد كرد V}ر.ك : كمال الدين و تمام النعمه، ج 2، ص 503 ؛ كتاب الغيبة، ص 226.
در زمان وى، مدعيان دروغين زيادى پيدا شدند و به همين جهت يكى از كارها و فعاليتهاى مهم او، مبارزه مستمر با اين مدعيان دروغين نيابت بود. او با سعى و تلاش بىوقفه، توانست عموم شيعيان را از چنگال آنان برهاند... .
3. حسين بن روح نوبختى
وى، سومين وكيل امام زمان و داناترين فرد عصر خويش بود. كنيه وى ابوالقاسم و لقبش نوبختى است. در جامعه شيعه آن روزگار، شخصيتى پرآوازه، انديشمند و معروف داشت و پيش از افتخار تصدّى نيابت خاص، وكيل دومين سفير حضرت مهدى(عج) جناب محمد بن عثمان بود. حسين بن روح هم به املاك او نظارت داشت و هم رابط ميان او و بزرگان شيعه در نقاط مختلف كشور پهناور اسلامى بود و از اين راه، دستورات و تعليمات اهل بيت و اخبار نهانى را به آنان مىرساند. وى به خردمندى و فرزانگى و رشد فكرى و دينى، شهرت بسزايى داشت و موافق و مخالف بر اين واقعيت گواهى مىدادند تا جايى كه اهل سنت نيز او را تكريم و احترام مىكردند. امام مهدى از ولادت تا ظهور، ص 277.
پيش از رحلت دومين نايب خاص، فرمانى از جانب ولىعصر(عج) صادر گرديد كه به موجب آن، محمد بن عثمان دستور يافت تا حسين بن روح را به جاى خويش معرفى كند و چنين كرد. مجلسى نوشته است : وقتى مرض محمدعثمان شدت يافت، گروهى از بزرگان و معروفين شيعه - مانند ابو على بن همام، ابو عبداللَّه بن محمد كاتب، ابو سهل اسماعيل بن على نوبختى و... - خدمتش رسيده، از جانشينش سؤال كردند ؛ جواب داد : حسين بن روح جانشين من و وكيل و مورد اعتماد حضرت صاحب الامر است. در كارها به وى رجوع كنيد. من از جانب امام، مأمورم كه حسين بن روح را به نيابت منصوب كنم» بحار الانوار، ج 51، ص 355.
شيخ طوسى درباره حسين بن روح مىگويد : «ابو القاسم، از عاقلترين مردم نزد مخالف و موافق بود و به تقيه رفتار مىكرد». وى در ميان شيعيان بغداد، از موقعيت اجتماعى خوبى بهرهمند بود و حتى نفوذ و احترام قابل ملاحظهاى نزد مقامات بالاى مملكتى داشت و از سوى آنان، به وى كمكهاى مالى مىشد V}الغيبة نعمانى، ص 236.{V.
حسين بن روح، بعد از وفات محمد بن عثمان، امور وكالت را در دست گرفت. در همان آغاز كار، ذكاء (خادم محمد بن عثمان عمرى)، به نزدش آمد و امانتهايى از قبيل عصا و كليد صندوقچه ابوجعفر را به وى تحويل داد و گفت : ابوجعفر به من فرمود : اين اشياء را بعد از خاكسپارى من، به ابوالقاسم حسينروح، جانشين من، تحويل بده. تاريخ عصر غيبت، ص 296 و 297 ؛ تاريخ سياسى غيبت امام دوازدهم، ص 195..
سفارت حسين بن روح تا حدودى بين شيعيان به صورت آشكار مطرح بود و حكومت هم هيچ مشكلى براى او به وجود نمىآورد. وى به مدت 21 سال (از سال 305 ه .ق تا سال 326 ه .ق)، منصب سفارت از ناحيه مقدسه را بر عهده داشت و در تاريخ هجدهم، شعبان چشم از دنيا فرو بست. پيكر اين سفير گرامى حضرت را در بغداد به خاك سپردند. مقبرهاش زيارتگاه شيعيان است و مردم به زيارت او، تبرّك مىجويند.
محمد بن على اسود نقل كرده است : على بن حسين بن بابويه (پدر شيخ صدوق) به وسيله من، به حسين بن روح، پيغام داد كه از حضرت صاحب الامر تقاضا كند برايش دعايى بفرمايد ؛ شايد خداوند پسرى به او مرحمت كند. من خواسته او را خدمت حسين بن روح عرض كردم. بعد از سه روز اطلاع داد كه امام برايش دعا فرمود (و گفت:) به زودى خداوند پسر پربركتى كه نفعش به مردم مىرسد، به وى عطا خواهد كرد. در همان سال، محمد برايش متولد شد و بعد از او هم، فرزندان ديگرى پيدا كرد.
صدوق(ره) بعد از نقل اين داستان، مىنويسد : هر وقت محمد بن على اسود، مرا مىديد كه در مجالس درس محمد بن حسن بن احمد، شركت مىكنم و شوق زيادى به خواندن و حفظ كتابهاى علمى دارم ؛ مىگفت : چندان تعجّب ندارد كه اين قدر به تحصيل علم، علاقه دارى ؛ تو به بركت دعاى امام زمان(عج) به دنيا آمدهاى. كمال الدين و تمام النعمه، ج 2، ص 502.
بنا به وصيت حسين بن روح و به دستور امام مهدى(عج)، مقام نيابت خاص بعد از او، به «ابوالحسن على بن محمد سمرى» رسيد.
4. على بن محمد سمرى
چهارمين و آخرين نايب خاص امام مهدى(عج)، ابوالحسن على بن محمد سمرى است. او بعد از درگذشت حسين بن روح، به دستور آن حضرت، عهده دار امر نيابت شد. وى از تاريخ هجدهم شعبان سال 326 ه .ق تا پانزدهم شعبان سال 329 ه .ق، وكالت و نيابت را رهبرى كرد.
او از خاندانى متدين و شيعه بود كه در وكالت اماميه، به حسن خدمتگزارى شهرت داشت. همين گذشته نيكوى وى و حسن اعتماد و امانت دارىاش، موجب شد تا در پذيرش امر سفارت خود از سوى شيعيان با مشكلى رو به رو نشود. وكيلان و خواصّ شيعه، او را به عنوان سفير راستين امام مهدى(عج) به رسميت شناختند و وجوهات شرعى خود را به وى تحويل مىدادند تا او آن را به ناحيه مقدسه برساند. تاريخ عصر غيبت، ص 298 (به نقل از : كمال الدين و تمام النعمه، ص 517).
ابوالحسن على بن محمد سمرى، فرصت زيادى براى فعاليت نداشت ؛ هم به جهت كوتاه بودن مدت نيابت و هم به جهت وضعيت خاصّ سياسى او. بدين جهت نتوانست فعاليتهاى گستردهاى انجام دهد و يا اگر هم موفق به فعاليتهاى گستردهاى شده بود، به جهت شدّت رعايت تقيه و احتياط و استتار، آن فعاليتها براى آيندگان نقل نشده است.
احمد بن ابراهيم بن مخلّد گفته است : روزى على بن محمد سمرى، بدون مقدمه فرمود : خداوند، على بن بابويه قمى را رحمت كند. حاضران، تاريخ اين كلام را يادداشت كردند. بعدها خبر رسيد كه على بن بابويه، در همان روز از دنيا رفته است، خود سمرى هم در سال 329 ه .ق وفات كرد. بحار الانوار، ج 51، ص 36.
با پايان يافتن زندگى چهارمين نايب خاصّ امام عصر، «غيبت صغرى» به پايان رسيد و از آن روز، غيبت طولانى امام«ع» آغاز گرديد و تاكنون نيز ادامه دارد.
شيخ طوسى در كتاب الغيبة به سند خود، نقل مىكند : سمرى، چند روز قبل از وفاتش، اين توقيع امامعصر(عج) را به بزرگان شيعه ارائه داد :
"«بسم الله الرحمن الرحيم يا علىّ بن محمد السمرى! اَعظم الله اجر اخوانك فيك فَاِنّكَ مَيّتٌ و بين ستّة ايّام، فاجمَعَ اَمرَكَ و لا تُوصِ الى اَحَد فَيَقومُ مقامَكَ بعد وفاتك...»"؛ الغيبة نعمانى، ص 242 و 243 ؛ كمال الدين و تمام النعمه، ج 2، ص 516؛ «اى على بن محمد سمرى! خداوند اجر برادرانت را در سوگ تو بزرگ گرداند ؛ تو تا شش روز ديگر، حيات را وداع مىگويى. پس به كارهاى خود رسيدگى كن و به احدى وصيت مكن كه مقام تو را در اختيار گيرد. به تحقيق كه غيبت تامه (كبرى) شروع شد، و ظهورى نخواهد بود ؛ مگر بعد از اذن خداى بلندمرتبه و آن بعد از گذشت دورانى طولانى و قساوت قلبها و پر شدن زمين از جور و ظلم مىباشد. در ميان شيعيان من، كسانى پيدا مىشوند كه ادعا مىكنند مرا مشاهده مىنمايند. آگاه باش كه هر كه قبل از خروج سفيانى و صيحه آسمانى مدعى مشاهده شود، دروغگو است».
شيخ صدوق(ره) به نقل از ابومحمد حسن بن احمد مىنويسد :
«ما در سال درگذشت ابوالحسن على بن محمد سمرى، در مدينة السلام بغداد بوديم. چند روز قبل از درگذشت او، به حضورش رسيديم، او اين توقيع حضرت را به ما نشان داد و ما از روى آن نوشتيم و نسخه بردارى كرديم و از نزدش خارج شديم. چون روز ششم (روز موعود) فرا رسيد، به نزد سمرى رسيديم و او را در حالت احتضار مشاهده كرديم. ديديم كه وى در حال جان دادن است ؛ به وى گفتند : وصىّ و جانشين تو چه كسى است؟
در پاسخ گفت : خدا را مشيّتى است كه خود انجام خواهد داد (يعنى دوره غيبت صغرى به پايان رسيده و كسى نايب امام نيست). اين مطلب را گفت و آن گاه جان به جان آفرين تسليم كرد. اين آخرين سخن بود كه از وى شنيده شد» كمال الدين و تمام النعمه، ص 516.
از اين تاريخ به بعد، ارتباط بين نوّاب خاص با امام مهدى(عج)، به پايان رسيد و دوره غيبت كبرى، آغاز شد. تاريخ عصر غيبت، ص 300.