چرا ياد امام حسين (ع) ياد خدا را به همراه دارد؟

چاپ

«فَاذْكُرُونِى أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُواْ لِى وَ لاَ تَكْفُرُون»؛ بقره (2)، آيه 152.
«پس مرا بياد آريد تا بيادتان آورم و شكرم بگذاريد و كفران نعمتم مكنيد».
مقدمه
يكى از بركات ماه محرم، برپايى مجالس امام حسين عليه السلام است و به بركت اين گونه مجالس از آيات قرآن مجيد و احاديث معصومين عليه السلام، بيشتر بهره مند مى شويم.
به طور طبيعى ياد خوبان انسان را به «خوبى ها» نزديك مى كند؛ «ياد بزرگان» آدمى را به «بزرگوارى» مى رساند و «ياد معصومان» انسان را در مسير دست يابى به مقام عصمت و «دورى از گناه» قرار مى دهد.
خداوند متعال نيز به ما وعده داده است اگر او را ياد كنيم بى درنگ ما را ياد مى كند و لطف و رحمت و هدايتش را به سوى ما سرازير مى سازد.
«فاذكرونى اذكركم» (ملاحظه مى كنيد هيچ لفظى مانند «فاء» يا «ثم» ميان اين دو كلمه به كار نرفته است).
پيامبرصلى الله عليه وآله و امامان عليه السلام نيز كه خليفه خدا و تجلى لطف و رحمت و هدايت خداوند هستند نيز اين چنين اند لذا غيرممكن است آنها را ياد كنيم و به ياد آنها مجلس برپا كنيم و آن ها ما را ياد نكنند و ما را مورد لطف و رحمت و هدايت قرار ندهند. در مقابل، فراموشى و نسيان ياد خدا و آياتش موجب فراموشى خودمان مى گردد و ما را در زمره فاسقان قرار مى دهد.
خداوند مى فرمايد: «وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ»؛ حشر (59)، آيه 19.
اينك جهت شناخت بيشتر درباره چگونگى ياد خدا و ياد امامان عليه السلام و آثار آن به شرح و توضيح بيشتر آيه شريفه مى پردازيم:
ذكر در لغت
ذكر: ياد كردن، خواه با زبان باشد يا با قلب و هر دو خواه بعد از نسيان باشد يا به طور مداومت ذكر (قاموس قرآن، ج 3، ص 15.)
كاربرد واژه ذكر در قرآن
«ذلِكَ نَتْلُوهُ عَلَيْكَ مِنَ الآياتِ وَ الذِّكْرِ الْحَكيمِ»؛ آل عمران(3)، آيه 58.
«لَقَدْ أَضَلَّني عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَني وَ كانَ الشَّيْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولاً»؛ فرقان (25)، آيه 29.
«ص وَ الْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ»؛ ص (38)، آيه 1.
«أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُمْ في شَكٍّ مِنْ ذِكْري بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذابِ»؛ ص (38)، آيه 8.
روايات تفسيرى
في روضة الكافي باسناده الى أبى عبدالله عليه السلام حديث طويل يقول فيه عليه السلام: و الله ذاكر لمن ذكره من المؤمنين؛ «خداوند يادكننده كسى از مؤمنان است كه خدا را ياد كند».
في مجمع البيان روى عن ابى جعفر الباقر قال، قال النبي صلى الله عليه و آله، ان الملك ينزل الصحيفة من أول النهار و أول الليل. يكتب فيها عمل ابن آدم. فاملوا في أولها خيرا و في آخرها فان الله يغفر لكم ما بين ذلك إنشاء الله، فانه يقول: «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ».
امام باقرعليه السلام از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت مى كند: «همانا فرشته نامه اعمال را اول روز و اول شب نازل مى كند كه اعمال بنى آدم در آن بنويسد. پس با اعمال خود در اول و آخر آن خير و خوبى بنويسيد همانا خداوند آن چه در طول روز انجام گرفته را مى آمرزد چنان چه فرموده است: «مرا ياد كنيد شما را ياد مى كنم».
بدانيد كه بهترين اعمال شما و پاكيزه ترين آن نزد مالك و صاحبتان و نيز مؤثرترين اعمالتان، در رفع درجاتتان، و بالأخره بهترين چيزى كه آفتاب بر آن مى تابد، ذكر خداى تعالى است.
و در محاسن و دعوات راوندى، از امام صادق عليه السلام روايت كرده اند كه فرمود: خداى تعالى مى فرمايد: كسى كه مشغول به ذكر من باشد و ياد من او را از درخواست نمودن حاجتش باز بدارد، من به او بهتر از آنچه بخواهد مى دهم. محاسن برقى، ج 1، ص 39، حديث 43.
تفسير آيه؛ بقره (2)، آيه 152.
در تفسير شريف الميزان مى خوانيم:
«خداى متعال، نخست پيامبر بزرگوار را كه از خود مردم بود به سوى ايشان گسيل داشت و اين خود نعمتى بود كه با هيچ مقياسى اندازه گيرى نمى شود، نعمتى كه منشأ هزاران نعمت شد - و فهماند خدا از ياد بندگانش غافل نيست - آرى خدا از اينكه بشر را به سوى صراط مستقيم هدايت كند و به اقصى درجات كمال سوق دهد، غافل نبوده است.
و در مرحله دوم تعيين قبله را كه مايه كمال دين و توحيد در عبادت و تقويت فضائل دينى و اجتماعيشان بود، تشريع فرمود.
اينك در اين آيه متفرع بر آن دو نعمت، دعوتشان مى كند: به اينكه به ياد او باشند و شكرش بگذارند، تا او هم در مقابل ياد بندگان(به وسيله عبوديت و طاعت) ايشان را به دادن نعمت ياد كند و در پاداش شكرگزارى و كفران نكردن، نعمتشان را بيشتر كند» ترجمه الميزان، ج 1، ص 510.
اقسام ذكر
چنانچه از آيات و روايات به خوبى فهميده مى شود ذكر داراى انواع و مصاديق متعدد است:
1. حقيقت قرآن و شخص پيامبر صلى الله عليه و آله
ذكر به معنى مذكور، كه بر قرآن يا شخص پيامبرصلى الله عليه وآله گفته مى شود:
درباره «قرآن»، خداوند فرموده است: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»؛ حجر (15)، آيه 9. «همانا ما ذكر (قرآن) را نازل كرده ايم و ما نگهبانان آنيم».
و درباره پيامبرصلى الله عليه وآله و اهل بيت اوعليهم السلام، امام صادق عليه السلام فرموده است: فَرَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله الذِّكْرُ وَ أَهْلُ بَيْتِهِ عليهم السلام الْمَسْئُولُونَ وَ هُمْ أَهْلُ الذِّكْرِ؛ الكافى، ج 1، ص 211، باب: أن أهل الذكر الذين أمر الله الخ.؛ «رسول خدا صلى الله عليه وآله همان ذكر است و اهل بيت او عليهم السلام همان كسانى اند كه از آن ها پرسيده مى شوند و آنها همان اهل ذكرند».
2. ذكر لفظى
في كتاب معاني الاخبار باسناده الى أبى الصباح بن نعيم العائذى عن محمدبن مسلم قال في حديث طويل يقول في آخره. تسبيح فاطمة عليها السلام من ذكر الله الكثير الذي قال الله عز و جل: «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ»؛ «تسبيح حضرت فاطمه عليها السلام، از ذكر بسيار خداوند است كه خداوند فرموده است: «مرا ياد كنيد شما را ياد مى كنم».
و در تفسير الدر المنثور است كه طبرانى و ابن مردويه و بيهقى در شعب الايمان از ابن مسعود روايت كرده اند كه گفت: رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: كسى را كه چهار چيز داده باشند چهار چيز ديگر هم داده اند و تفسير اين در كتاب خداست؛
- كسى كه توفيق ياد خدايش داده اند، خدا هم به ياد او خواهد بود چون خداى تعالى مى فرمايد: «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ»؛ بقره (2)، آيه 152؛ «به يادم باشيد تا به يادتان باشم».
- و كسى كه توفيق دعايش داده اند، اجابت دعا هم داده اند، چون خداى تعالى مى فرمايد: «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»؛ غافر (40)، آيه 60.؛ «بخوانيد مرا تا اجابت كنم شما را».
- و كسى كه مقام شكرش داده اند، زيادى نعمت هم داده اند چون خداى تعالى مى فرمايد: «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ»؛ ابراهيم (14)، آيه 7؛ «اگر شكرم بگزاريد، حتماً نعمت شما را زياد كنم».
- و كسى كه توفيق استغفارش داده اند، آمرزشش هم داده اند، «چون آمرزش بخواهيد كه او آمرزگار است» نوح (71)، آيه 10.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله: مَا مِنْ قَوْمٍ اجْتَمَعُوا فِي مَجْلِسٍ فَلَمْ يَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ يُصَلُّوا عَلَى نَبِيِّهِمْ إِلاَّ كَانَ ذَلِكَ الْمَجْلِسُ حَسْرَةً وَ وَبَالاً عَلَيْهِم؛ الكافى، ج 2، ص 497، باب: ما يجب من ذكر الله عز و جل.... «هيچ گروهى در مجلسى تجمع نكردند كه اگر ياد خدا نكنند و صلوات بر پيامبرشان نفرستند مگر اين كه آن مجلس براى آنها حسرت و گرفتارى به بار خواهد آورد».
3. ذكر قلبى
و در محاسن از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود: خداى تعالى فرمود: «اى فرزند آدم! مرا در دلت ياد كن، تا تو را ياد كنم، اى فرزند آدم! مرا در خلوت ياد كن، تا در خلوت و آشكارا يادت كنم، و در ميان جمع يادم كن، تا در ميان جمعيت يادت كنم و نيز فرمود: هيچ بنده اى خدا را در ميانه جمعى از مردم ياد نمى كند، مگر آنكه خدا او را در ميان جمعى از ملائكه ياد مى كند». محاسن برقى، ج 2، ص 39.
4. ذكر عملى
و در معانى الاخبار از حسين بزاز روايت كرده كه گفت: امام صادق عليه السلام به من فرمود: آيا مى خواهى تو را از مهمترين وظيفه اى كه خدا بر خلق خود واجب كرده خبر دهم؟ عرضه داشتم: بله، فرمود: اول انصاف دادن به مردم، به اينكه با مردم آن طور رفتار كنى كه دوست مى دارى با تو رفتار كنند و دوم مواسات با برادران دينى و ياد خدا در هر موقف، البته منظورم از ذكر خدا، سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اكبر نيست، هر چند كه اين نيز از مصاديق آن است، ولى منظورم اين است كه در هر جا كه پاى اطاعت خدا به ميان مى آيد، به ياد خدا باشى و اطاعتش كنى، و هر جا معصيت خدا پيش آيد، به ياد او باشى و آن را ترك كنى. معانى الاخبار، ص 192، حديث 3.
...وَ قَالَ سُبْحَانَهُ فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ يَعْنِي اذْكُرُونِي بِالطَّاعَةِ وَ الْعِبَادَةِ أَذْكُرْكُمْ بِالنِّعَمِ وَ الْإِحْسَانِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ؛ بحارالأنوار ج 90، ص 163، باب: ذكر الله تعالى... ص 48؛ «مرا ياد آوريد تا شما را با نعمتم يادآورم، مرا به ياد آوريد با اطاعت و عبادت تا شما را ياد آورم، با نعمت ها و احسان و رحمت و رضوان».
عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ عليهم السلام أَنَّ النَّبِيَ صلى الله عليه و آله قَالَ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ فَقَدْ ذَكَرَ اللَّهَ وَ إِنْ قَلَّتْ صَلاَتُهُ وَ صِيَامُهُ وَ تِلاَوَتُهُ لِلْقُرْآنِ وَ مَنْ عَصَى اللَّهَ فَقَدْ نَسِيَ اللَّهَ وَ إِنْ كَثُرَتْ صَلاَتُهُ وَ صِيَامُهُ وَ تِلاَوَتُهُ لِلْقُرْآن؛ وسائل الشيعة، ج 23، ص 256، باب: وجوب اجتناب المحارم...
آثار ذكر خدا
1. هدايت به صراط مستقيم: «وَ هذا صِراطُ رَبِّكَ مُسْتَقيماً قَدْ فَصَّلْنَا الآْياتِ لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ»؛ انعام(6)، آيه 126.
2. دورى از شيطان: «إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ»؛ اعراف (7)، آيه 201.
3. آرامش و اطمينان: «الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»؛ رعد(13)، آيه 28.
در اين باره فخر رازى صاحب تفسير كبير، عباراتى را از برخى مفسران آورده؛
عده اى بر اين عقيده اند كه معنى آيه اين است: اذكرونى بطاعتى اذكركم برحمتى؛ «با اطاعت خود من را ياد كنيد، با رحمت خود شما را ياد مى كنم».
و عده ديگر نيز چنين معنى كردند: اذكرونى بالدعاء اذكركم بالاجابة و الاحسان؛ «مرا با دعا ياد كنيد، شما را با اجابت و بخشش نيك ياد مى كنم».
و گروه ديگر از مفسرين در معنى اين آيه گفته اند: اذكرونى فى الدنيا اذكركم فى الاخرة؛ «مرا در دنيا ياد كند، شما را در آخرت ياد مى كنم».
و گروه ديگرى مى گويند: اذكرونى فى الخلوات اذكركم فى الجلوات ؛ «مرا در خلوت ها ياد كنيد شما را در آشكارها ياد مى كنم».
و گروه ديگرى از مفسرين در معنى اين آيه مى گويند: اذكرونى فى الرخاء اذكركم فى البلاء؛ «مرا در هنگام آسايش كنيد، شما را در هنگام گرفتارى ياد مى كنم».
و گروه ديگر مى گويند: اذكرونى بطاعتى اذكركم بمعونتى ؛ «مرا با اطاعتم ياد كنيد شما را به كمكم ياد مى كنم».
پيام هاى آيه شريفه
1. به ياد خدا بودن يك امر الزامى است «فاذكرونى»
2. كسانى مشمول لطف خاصّ خدا هستند، كه همواره به ياد خدا باشند «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ».
3. شكر نعمت نيز يك امر الزامى است «و اشكروا لى»
4. ذكر خدا و نعمت هاى او، زمينه شكر و سپاس است. چنان كه غفلت از ياد خدا، مايه كفران است «فَاذْكُرُونِي وَ لا تَكْفُرُونِ»
5. پرهيز از كفران نعمت الزامى است «لا تكفرون».
مقدمه ذكر مصيبت
شايد بتوان گفت كه بزرگترين مصداق ياد خدا، ياد خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام باشد، چرا كه ايشان آينه تمام نماى خداى متعال هستند و ياد ايشان نمى تواند جدا از ياد خدا باشد؛ چنانچه در زيارت جامعه مى خوانيم:
... مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِكُمْ ...وَ مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِكُمْ...؛ من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 615، زيارة جامعة لجميع الأئمةعليهم السلام ؛ «هر كس خداوند را اراده كند از شما شروع مى كند... و هركس آهنگ او كند، رو به سوى شما مى آورد».
و چه بسا مقصود از اهل ذكر بودن ايشان همين نكته باشد: عَنْ أَبِي جَعْفَرٍعليه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله الذِّكْرُ أَنَا وَ الْأَئِمَّةُ أَهْلُ الذِّكْر...؛ الكافي، ج 1، ص 210، باب: أن أهل الذكر الذين أمر الله الخ.؛ «امام صادق عليه السلام در تفسير آيه شريفه «فسئلوا اهل الذكر» از قول پيامبرصلى الله عليه و آله فرموده: «ذكر» من هستم و امامان، «اهل ذكر» هستند».
شدت اتصال معصومان به پروردگار به گونه اى است كه بدون اين وسائط فيض، رسيدن به سر منزل حقيقت و مقصود مشكل است؛ از اين جهت است كه اطاعت ايشان، اطاعت خدا گفته شده و معصيت ايشان معصيت الهى برشمرده شده است... مَنْ أَطَاعَكُمْ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاكُمْ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ وَ مَنْ أَحَبَّكُمْ فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ وَ مَنْ أَبْغَضَكُمْ فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّهَ...؛ جهت آگاهى بيشتر تكميل مطالب ر.ك: فرهنگ موضوعى تفاسير، ج 2.
رسول خداصلى الله عليه وآله فرمود: «كسى كه خدا را اطاعت كند، خدا را ذكر كرده، هرچند كه نماز و روزه و تلاوت قرآنش كم باشد، و كسى كه خدا را عصيان كند، خدا را از ياد برده، هر چند نمازش و روزه و تلاوتش بسيار باشد» ترجمه الميزان، ج 1، ص 514.
در اين ميان برپايى مجلس به نام و ياد امام حسين عليه السلام از اهميت بسيارى برخوردار است؛ قال الرضاعليه السلام: من تذكر مصابنا و بكى لما ارتكبت منا كان معنا فى درجتنا يوم القيامه و من ذكر بمصابنا فبكى و ابكى لم تبك عينه يوم تبكى العيون و من جلس مجلسا يحيى فيه امرنا لم يمت قلبه فيه يوم تموت القلوب. امالى صدوق، ج 1، ص 229.
امام هشتم فرمود: كسى كه مصيبت ما را به ياد آورد و بر مظلوميت ما گريه كند در قيامت با ما هم درجه خواهد بود و كسى كه از مصائب ما پيش او بازگو كنند و او بگريد و يا ديگران را بگرياند در روزى كه همه ديدگان گريانند نمى گريد و كسى كه در مجلسى و محفلى شركت جويد كه در آن امر ما احياء گردد در روزى كه همه قلوب به نوعى مى ميرند قلب او نمى ميرد (محزون و افسرده نيست).
زيارت امام حسين عليه السلام از زياراتى است كه در همه اوقات سفارش شده و سلام به امام حسين عليه السلام بعد از هر نماز توصيه شده است و ذكر و ياد امام حسين عليه السلام حتى بعد از هر بار نوشيدن آب تأكيد شده است.
و اين وصيت خود امام حسين عليه السلام كه فرموده: شيعتى مهما شربتم عذب ماء فاذكرونى او سمعتم بغريب او شهيد فاندبونى؛ «شيعيان من هرگاه آب گوارا نوشيديد و يا درباره غريب يا شهيدى شنيديد، مرا ياد كنيد».
و براى عمل به اين وصيت بيش از همه امام سجادعليه السلام اقدام مى كرد به قدرى كه هر گاه در بازار مى ديد گوسفندى را ذبح مى كنند مى ايستادند و گريه مى كردند و وقتى علت را جويا مى شدند حضرت مى فرمودند: آيا به اين گوسفند آب داديد و... و ياد امام حسين عليه السلام و عطش ايشان را در روز عاشورا زنده مى كرد. ر.ك: شجره طوبى، شيخ محمد مهدى حائرى، ج 2.

ياد حسين ما را تنها نمى گذارد
گر خلق واگذارند او وانمى گذارد
او كشتى نجات و كشتى شكسته مائيم
مولا به كام امواج ما را نمى گذارد
زهرا به دوستانش قول بهشت داده
بر روى گفته خود او پا نمى گذارد

منبع: پرسمان دانشجويي

.