نجف در آينه تاريخ

چاپ

نجف به دليل همسايگي با شهر باستاني حيره، در سرزمين صاحب تمدن و فرهنگ قرار گرفته است. حيره از هزاره اول قبل از ميلاد مركز تمدن لخمي ها و آل منذر بود و سابقه درخشاني در عرصه فرهنگ و تمدن داشت. نجف نيز از قِبَل اين هم جواري از نعمت فرهنگ و تمدن و آباداني برخوردار شده است. عرب هاي ساكن اين شهر در آن زمان به مذهب مسيحيت گرايش داشتند و كليساهاي زيادي از جمله دير «مارت مريم» را بنا نهادند كه تا عصر اسلام هم چنان باقي بود.1 بر اساس رواياتي، سابقه تاريخي نجف به دوران طوفان نوح برمي گردد كه عده اي آن را جاي به گل نشستن كشتي نوح و محل جدا شدن فرزندان او مي دانند و نام هاي طور وجودي را براي آن برگزيده اند.2
در عصر اسلامي، نام نجف تنها به سبب فتح و گشايش ايران و عراق در متون تاريخي ديده مي شود3 و تا زمان عباسي نام چنداني از آن به چشم نمي خورد. از دوران هارون الرشيد، به سبب آشكار شدن مرقد امام علي(عليه السلام)، اين شهر بسياري را به سكونت پيرامون خود راغب كرد.4
علويان طبرستان از جمله محمد بن زيد علوي ضمن ساختن بقعه و بنايي بر مرقد امام علي(عليه السلام) ديواري نيز پيرامون شهر كشيدند تا امنيت در آن جا برقرار شود.5 نجف در عصر آل بويه رونق و شكوه فراواني يافت. پادشاهان شيعي ديلمي در تعمير و بازسازي مرقد و خدمات عمراني در اين شهر تلاش زيادي كردند. ابوالهيجاء عبداللّه بن حمدان، حاكم شيعي موصل، در 283 ق ديوار پيرامون شهر را بازسازي كرد و درهايي براي آن قرار داد.6
شيخ طوسي در ابتداي قرن پنجم هجري، به نجف مهاجرت كرد و با تشكيل مجلس درس خود، آن شهر را به يكي از مركزهاي علمي و فرهنگي شيعي تبديل كرد. اگرچه يك سده بعد مركزيت علمي آن به حلّه واگذار شد؛ اما اين شهر در پايان قرن هفتم و ابتداي قرن هشتم هجري، يعني دوران حكومت جلايريان وايلخانان مغول، دوباره از نظر وسعت و عمراني و شكوفايي فرهنگي به اوج اعتلاي خود رسيد و ثروت فراواني كه اين حكومت ها براي توسعه و بازسازي شهر و حرم مطهر اختصاص دادند در ساخت و تجهيز مدرسه ها، خانقاه ها، حفر كانال ها، نهرها، و چاه ها به كار گرفته شد.7
امير فيروز و امير احمد اول، از اميران هند در پايان قرن هشتم، موقوفه هايي را از دكن براي اداره حرم و بازسازي شهر اختصاص دادند.
سلطان اويس جلايري ضمن آباد كردن شهر، ديوار جديدي پيرامون آن برافراشت8 و عطاملك جويني، صاحب ديوان ايلخانان، در 676 ق با حفر كانال هايي آب را به نجف برد.9
در عصر صفوي، شاه اسماعيل و شاه طهماسب، براي حل مشكل آب شهر نجف، كه باعث از رونق افتادن آن شده بود، نهرهايي حفر كردند و آب فرات را به شهر منتقل ساختند. نهرشاه، كه توسط اسماعيل حفر شد، از يادگارهاي آن دوران است.
سلطان سليمان قانوني، از پادشاهان سني عثماني، در آباداني نجف تلاش فراواني كرد. او و پادشاهان شيعي صفوي در يك رقابت گسترده به نجف رونق زيادي بخشيدند. شاه عباس كوشيد تا نجف مركزيت علمي خود را بازيابد و حوزه علميه آن رونق گيرد. او حتي در مذاكره هاي خود با عثماني ها مي خواست نجف را به ايران ملحق كند ولي وزير عثماني در پاسخ او گفت: «سنگ هاي نجف در نظرش با هزار انسان برابر است».10 اين مركزيت با ورود ملااحمد اردبيلي، معروف به مقدس اردبيلي، و برپا شدن حوزه درس او رونق بيشتري يافت.
چندي بعد، در قرن دوازدهم هجري، با انتقال درس مرحوم بهبهاني به كربلا، حوزه نجف از رونق افتاد ولي در قرن سيزدهم هجري، به سبب وجود فقيهان و بزرگاني چون مرحوم كاشف الغطاء، بحر العلوم و شيخ مرتضي انصاري اهميت علمي گذشته را بازيافت و حوزه علميه آن رونقي بسزا گرفت. براي پيشگيري از حملات وهابيان در عصر قاجار، نظام الدوله اصفهاني، وزير فتحعلي شاه، از 1217 تا 1257 ق ديواري محكم پيرامون شهر ساخت. در 1350 ق اين ديوار برداشته شد11 و به جاي آن مدرسه و بيمارستان احداث گرديد و مردم نيز خانه هايي در جوار آن ساختند. در دوران انقلاب مشروطه ايران، مجتهدهاي مقيم نجف از جمله آخوند ملا محمد كاظم خراساني و آيت الله ناييني، رهبري فكري و مذهبي مشروطه را در دست گرفته به هدايت و حمايت از آن پرداختند.
حوزه علميه نجف از آن هنگام تا عصر حاضر به رغم فرازها و فرودها، هم چنان، به عنوان يكي از مراكز علمي جهان تشيع مطرح و منشأ اثر است.

پي نوشت ها
1. آل محبوبه، همان، 1/16.
2. ابن رسته، الاعلاق النفيسه، 108.
3. طبري، تاريخ الطبري، 3/360؛ يعقوبي، تاريخ اليعقوبي، 2/144.
4. مصاحب، دايرة المعارف فارسي، 2/3011.
5. ابن اسفنديار، تاريخ طبرستان و رويان مازندران، 1/95.
6. مصاحب، همان جا.
7. سعيد بابايي، سيماي نجف اشرف، 32 ـ 35.
8. آل محبوبه، ماضي النجف و حاضرها، 1/22.
9. جعفر الخليلي، موسوعة العتبات المقدسة، 6/148 به نقل از فرحة الغري، 119.
10. آل محبوبه، همان، 1/28 ـ 29.
11. حسين الجلالي، مزارات اهل البيت ( عليهم السلام )، 48.

منبع: عتبات عاليات عراق؛ دكتر اصغر قائدان

.