علت توسل به اهل بيت چيست؟

چاپ

به گزارش شمسا به نقل از پايگاه اطلاع رساني حج وابسته به بعثه مقام معظم رهبري، كساني كه درباره شفاعت وتوسل شبهه مي كنند و مي گويند اگرخدا به ما نزديك است و از هر موجود ديگري به ما نزديكتر است؛ دوري در كار نيست تا ما از وسيله كمك بگيريم،بيان

نوراني حضرت امير(ع) در پاسخ اين است كه شما هرگز الهي حرف نزنيد و مادي فكر نكنيد.
شما مي گوئيد خدا به ما نزديك است، اين سخن درست است و گاهي هم به عنوان مثال گفته مي شود: اگر كسي مثلاً از ديوار شرقي اين حسينيّه 5 متر فاصله داشت، آن ديوار هم از اين 5 متر فاصله دارد. اگر كسي به ديوار شرقي يا غربي يا شمالي يا جنوبي حسينيّه نزديك بود، آن ديوار هم به او نزديك است. آيا خدا به ما نزديك است، آنجوري كه ديوار به ما نزديك است؛ تا اين اضافه به اصطلاح متوافقه الاطراف باشد، طرفيني باشد. اگر ما به ديوار نزديك بوديم، ديوار هم به ما نزديك است. آيا خدا به ما نزديك است، ما هم به خدا نزديكيم؛ يا اين بحث ها اصلاً طرز تفكر مادي ندارد ! يك طرف قرب است و طرف ديگر بعد. خدا به همه ما نزديك است، از هر موجودي به ما نزديكتر است؛ امّا ما از او دوريم: اولئك ينادون من مكان بعيد(1).
درقرب هاي معنوي اين چنين است؛ گاهي ممكن است يكي نزديك باشد و طرف ديگر دور، گاهي طرفين نزديك هم باشند. ولي در قرب مكان و مادي البتّه اگر يكي نزديك بود، ديگري هم نزديك است. اگر كسي نابينا بود و دوستي داشت، يا برادري داشت كه در دفاع مقدّس 8 سال به اسارت رفت و 20 سال در اسارت بعثي هاي مرتد بود. بعد از 20 سال آزاد شد و آمد كنار او نشست؛ برادر آزاده او سميع است، عليم است، بصير است؛ اوبرادر نابيناي خود را مي بيند، مي شناسد و در كنار او حرف هاي او را مي شنود؛ امّا اين نابينا دور است، اين نابينا بي خبر است، اين ناشنوا بي خبر است، اين جاهل، بي خبر است؛ با اينكه اينها در كنار همند، مع ذلك از او هيچ اطلاعي ندارد! خداي سبحان مي فرمايد: بعضي ها نابينايند، بعضي ها ناشنوايند، بعضي ها جاهلند؛ من به آنها نزديكم، امّا: اولئك ينادون من مكان بعيد؛ اين مثل قابل درك همه ماست.
تبيين توسّل در خطبه فدكيه
وجود مبارك آن بانوي قدسي كه حبل الله است، طناب آويخته است و نه انداخته؛ مثل قرآن كريم نازل شده است، نه مثل باران؛ فرمود: خدا را حمد كنيد كه به حمد خدا، به عظمت خدا، به نور خدا تمام موجودات آسمان و زمين به طرف او وسيله خواسته اند و ما وسيله ايم. اين معناي توسل مخصوص ما زميني ها نيست، بلكه موجودات سپهري هم به اين بانو متوسّلند، فرشتگان الهي هم به اينها متوسّلند. هر موجودي كه نتواند لدي اللّهي باشد، از موجود لدي اللّهي كمك مي گيرد. هر موجودي كه صادر اوّل و يا ظاهر اوّل نباشد از صادر اوّل يا ظاهر اوّل طلب نور مي كند؛ فرمود: غير از ما هر موجودي چه در آسمان، چه در زمين؛ اينها از خدا فاصله دارند، گرچه خدا با هيچ كسي فاصله ندارد! اينها آن درجه را ندارند كه بلا واسطه از خدا فيض بگيرند؛ آن اوّلين صادر، نور اين خاندان است، آن اوّلين ظاهر ولاي اين خاندان است.
علّت توسّل، تكميل قابليّت توسّل كننده
بنابراين اگر خدا نزديك است و اگر اقرب است الينا من حبل الوريد، يا او يحول بين المرء و قلبه؛ اما از آن طرف، اين قلب آلوده ما كه في قلوبهم مرأ فزادهم الله مرضاً (2)، اين قلب آلوده از ذات أقدس اله دور است. نيازمند ترجمان است، نيازمند وسيله اي است كه ما را به آن مكانت برساند. اين توسل براي آن نيست كه متمّم فاعليّت فاعل باشد ! توسل براي تتميم قابليّت قابل است. بحث در اين نيست كه خدا بي نياز است و وسيله نمي خواهد، بحث در اين است كه ما محتاجيم و وسيله مي طلبيم. بي نيازي خدا كه مشكل ما را حل نمي كند، ما بايد بتوانيم از او بخواهيم تا به ما بدهد! اگر ما دور بوديم، دهان آلوده بود و با دهان آلوده نتوانستيم بگوئيم يا الله؛ يك "طيّب" و طاهري مي طلبد كه حرف ما را برساند.
بنابراين وجود مبارك حضرت زهرا فرمود: بين ما و ذات أقدس اله هيچ واسطه اي نيست. آنها كه دورند و جدايند، نيازمندند كه ما حرفشان را به خدا برسانيم؛ خدا مي شنود.
معاني سميع بودن خدا و نقش توسل در آن
خوب عنايت كنيد كه ذات أقدس اله دو تا شنوائي دارد؛ خداي سبحان بكلّ شيء سميع است؛ غيبت را مي شنود، دروغ و تهمت را هم مي شنود، دعاها و ناله ها و ضجّه ها را هم مي شنود. اين سمع كلامي است؛ يعني هر چيزي را كه انسان بگويد، خدا مي شنود. ما چنين سمعي را در دعاها مدنظر نداريم. ما وقتي كه مي گوئيم خدا سميع الدّعا است طبق اين آيه؛ يعني به حرف ما گوش مي دهد، نه مي شنود! ما در فرهنگ عادي مان دو تا سمع داريم؛ يك وقت مي گوئيم فلان شخص سامعه اش سالم است، گوش مي دهد، حرف ها را مي شنود؛ يك وقت مي گوئيم فلان شخص گوش شنوا دارد، حرف هاي ما را گوش مي دهد، حرف ما را مي پذيرد. يا مي گويد: فلان كس حرف ما را گوش نمي دهد، ما پيش او مقرّب نيستيم.
آنچه در دعاها مؤثر است الله بكلّ شيء سميع نيست ! او سميع الدّعا بودن است؛ يعني قبول كردن، گوش شنوا داشتن، ترتيب اثر دادن؛ اين كار مهم است. خدا ناله همه را مي شنود؛ امّا به بعضي ترتيب اثر مي دهد، به بعضي ترتيب اثر نمي دهد. آنكه توسل كرد و به وسيله دهان پاك حرف خود را به خدا رساند، خدا حرف او را ترتيب اثر مي دهد، مشكل را حل مي كند. اگركسي توسل نكرد و دعا كرد؛ خدا بكلّ شيء سميع است، حرف او و دعاي او را شنيد؛ امّا سميع الدّعا نيست، ترتيب اثر نمي دهد. صاحب المنار و امثال اين كتاب نه در آن بخش بين حجاب مادي و معنوي فرق گذاشتند، نه در اين بخش بين الله بكلّ شيء سميع با الله سميع الدّعا فرق گذاشتند!
اين بانوي قدسي (س) مي فرمايد: بين ما و خداي ما فاصله اي نيست! اينچنين نيست كه خدا اوّل چيزهائي را خلق كرده باشد، بعد ما را خلق كرده باشد ! ما مالك چيزي هم نيستيم، تمام اين صحنه را او اداره مي كند: نّما يريد الله ليذهب عنكم الرّجس اهل البيت و يطهّركم تطهيراً (3).
مراد از «وسيله» در حركت و قرب به سوي خدا
در قرآن كريم ما را به اصل توسل دعوت كرد وفرمود: و ابتغوا اليه الوسيله(4)، يعني براي اينكه به خدا نزديك بشويم،بايد توسل بجوئيم. اين يك عام و يا مطلقي است كه نسبت به مصاديق خود حجت است و چون هيچ عام يا مطلقي مصداق خود را ثالث نمي كند، هرگز نمي شود به اين عموم يا اطلاق تمسّك كرد و گفت پس توسل به آن ذوات قدسي محبوب است. توسل را بايد قبلاً ثابت كرد كه چه چيز وسيله است، بعد گفت اين شيء وسيله است و خدا در قرآن فرمود: وسيله بگيريد، پس ما به اين توسل مي جوئيم.
هر چه را كه خدا امر كرده يا به محبوب خود اعلام كرده است، به صورت خبر يا انشاء؛ معلوم مي شود وسيله تقرّب لي اللّه است. نماز وسيله است، روزه وسيله است، قرائت قرآن وسيله است، تمام كارهاي خير وسيله است؛ چون خداي سبحان اينها را وسائل قرب قرار داده است. ولايت را امضاء كرده است: نّما وليّكم الله (5) فرمود؛ تطهير را، عصمت را امضاء كرده است، مباهله را امضاء كرده است (6)، و يطعمون الطّعام را امضاء كرده است، و الملائكه و صالح المؤمنين (7) را امضاء كرده است؛ دهها فضيلتي كه در قرآن براي دودمان طه و ياسين مقرّر كرد، امضاء كرده است. ما يا به صورت خبر يا به صورت انشاء مطلوبيت اينها را درك مي كنيم، مي گوئيم اينها وسيله اند و اين بانوي قدسي تصريح كرده است، فرمود: و نحن وسيلته و حجّه غيبه و ورثه انبيائه (8).
پس صغري با اين مشخص مي شود، كبري با آن مشخص مي شود، اصل توسل هم امكان دارد، بلكه ضروري است براي كسي كه بخواهد به ذات أقدس اله نزديك بشود.
در اين مناجات شعبانيه مي خوانيم كه اقرار و اعتراف به گناه پيش خداي سبحان چون مطلوب است، وسيله است: اللّهمّ ان كان قد دنا اجلي و لم يدنني منك عملي فقد جعلت الاقرار بالذّنب ا ليك وسيلتي (9). خدايا! من اقرار به گناه را وسيله قرار دادم، من توسل جستم به اقرار، در پيشگاه تو اقرار مي كنم كه فردا مرا به محكمه نخواني كه من مجبور نشوم اقرار كنم تا فاعترفوا بذنبهم فسحقاً لاصحاب السّعير (10) دامنگير من بشود.
آنهائي كه به آن اوج رسيده اند، خود ائمه (عليهم السّلام) اسماي حسناي الهي را آن وقت وسيله قرار مي دهند: توسّلت ا ليك بربوبيّته (21). اين ذوات مقدّس ما را اگر نابينائيم، بينا مي كنند؛ جاهليم، عالم مي كنند؛ ناشنوائيم، سميع مي كنند. معناي توسل تتميم قابليّت قابل است؛ اين فيض ها را به ما مي رسانند، تا آن فاعل تام اين فيض ها را به ما عطا بكند.
بيانات حضرت آيت الله العظمي جوادي آملي (مدظلّه العالي) به مناسبت سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) در مجتمع فرهنگي مذهبي موعود (عج) ـ مشهد مقدّس؛ مرداد 1382
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) فصّلت/ 44 (2) بقره/ 10 (3) احزاب/ 33
(4) مائده/ 35 (5) مائده/ 55 (6) آل عمران/ 61
(7) اشاره به: تحريم/ 4 (8) شرح نهج البلاغه ابن أبي الحديد/ 16/ 211
(9) اقبال الأعمال/ 686 ـ ( فصل فيما نذكره من (عن) الدّعا في شعبان مروي عن ابن خالويه )
(10) ملك/ 11 (11) مفاتيح الجنان/ دعاي كميل
چهارشنبه 91/1/23