آيا درست كردن بارگاه براي امام زاده و امامان درست است؟

چاپ

قرآن كريم به مسئله بزرگداشت آثار اولياى الهى و بناى بر قبور به طور ضمنى اشاره كرده است:

الف) بناى بر قبور، تعظيم شعائر الهى‏
خداوند متعال در قرآن كريم امر به تعظيم شعائر الهى كرده و آن را دليل تقواى قلوب مى‏داند، آنجا كه مى‏فرمايد: «وَمَن يُعَظِّم شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِن تَقوَى القُلُوبِ»؛ حج (22)، آيه 32.
؛ «و هر كس شعائر دين خدا را بزرگ و محترم دارد، اين، صفت دل‏هاى باتقواست.»
شعائر جمع شعيره، به معناى دليل و علامت است.
شعائر الله؛ يعنى امورى كه دليل و علامت و نشانه به سوى خداست و هر كسى كه مى‏خواهد به خدا برسد با آن دليل و نشانه مى‏تواند به خدا برسد.
در قرآن كريم، صفا و مروه از شعائر الهى شمرده شده است:
«إِنَّ الصَّفا وَالمَروَةَ مِن شَعآئِرِ اللَّهِ»؛ بقره (2)، آيه 158؛ «همانا صفا و مروه از شعائر دين خداست.»
و نيز شترى كه براى نحر به منى برده مى‏شود: «وَالبُدنَ جَعَلناها لَكُم مِن‏شَعآئِرِ اللَّهِ»؛ حج(22)، آيه 36؛ «و نحر شتران فربه را از شعائر دين خدا مقرر گردانيديم.»
اين نيست مگر از آن جهت كه اين امور از نشانه‏هاى دين حنيف ابراهيم است و كسانى كه با حضور خود در اين مكان‏هاى مقدس و انجام مناسك به تعظيم شعائر الهى مى‏پردازند در حقيقت از پيروان حقيقى ابراهيم حنيف هستند. بديهى است بقيه مكان‏ها كه به پيامبران و اولياى الهى تعلق دارد از اين قاعده مستثنى نيستند. چنان كه مسلمانان به نوبت مى‏ايستند تا در محراب پيامبر(صلى ‏الله‏ عليه) نماز بخوانند و يا هر جا كه پيامبر(صلى ‏الله‏ عليه) حتى توقف داشته به يادبود آن مسجد ساخته شده و مردم جهت بزرگداشت نام و ياد پيامبر(صلى ‏الله‏ عليه) به آنجا مراجعه مى‏كنند.
از اين رو حفظ و صيانت آثار پيامبران و امامان(عليهم‏السلام) و بناى قبر و گلدسته براى آن‏ها نيز در راستاى همين اهداف است؛ زيرا اين اعمال در حقيقت تعظيم اشخاصى است كه خود و سنتشان شعائر و راهنمايى به سوى خدايند.
قرطبى در تفسيرش مى‏گويد: «شعائر خدا عبارت است از عَلَم‏ها و نشانه‏هاى دين خدا؛ خصوصاً امورى كه مربوط به مناسك است». تفسير قرطبى، ج 12، ص 56.
البته گنبد و بارگاه‏سازى نبايد جنبه تزيينى و تجملاتى پيدا كند بلكه به مقدار حفظ هنر اسلامى و تعظيم شعائر الهى و جلب توجه احترام‏آميز مردم باشد.

ب) بناى بر قبور اولياى الهى مصداق ترفيع بيوت‏
خداوند متعال در قرآن كريم اذن داده كه خانه ‏هايى كه در آن‏ها ياد خدا شده، رفعت پيدا كند، آنجا كه مى‏فرمايد: «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرفَعَ وَيُذكَرَ فِيهَا اسمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالغُدُوِّ وَالْآصالِ. رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَلا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ...»؛ نور (24)، آيات 36و37؛ «در خانه‏هايى كه خدا رخصت داده رفعت يابد و در آن، ذكر خدا شود و صبح و شام در آن تسبيح ذات پاك او كنند. پاك‏مردانى كه هيچ كسب و تجارت، آنان را از ياد خدا غافل نگرداند...».
استدلال به آيه فوق متوقف بر بيان دو امر است:
سيوطى از انس بن مالك و بريده نقل كرده كه رسول خدا(صلى ‏الله‏ عليه) اين آيه را «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرفَعَ...» قرائت نمود، شخصى جلو آمد، عرض كرد: اين بيوت كدامند؟ حضرت(صلى ‏الله‏ عليه) فرمود: بيوت انبيا. ابوبكر در اين هنگام نزد رسول خدا(صلى‏ الله‏ عليه) آمد و خطاب به خانه على و فاطمه(عليهم‏السلام) كرده و عرض كرد: اى رسول خدا! آيا اين خانه از آن بيوت است كه خدا و تو اراده كرده‏اى كه تعظيم شود. پيامبر(صلى ‏الله‏ عليه) فرمود: آرى، از بهترين آن بيوت است. در المنثور، سيوطى، ج 5، ص 50.
شواهد تاريخى نيز بر درستى اين‏گونه بزرگداشت دلالت دارد، چنان‏كه؛ روزى كه اسلام انتشار يافت، قبور پيامبرانى كه مدفن آنها معلوم بود داراى سقف و سايبان و قبه و بارگاه بود، قبور هاجر و اسماعيل در مسجدالحرام و دانيال در شوش و هود و صالح و يونس و ذوالكفل در عراق و ابراهيم و اسحاق و يعقوب و يوسف در بيت المقدس همگى داراى بنا و بارگاه بودند.
ابن‏ تيميه در كتاب الصراط المستقيم مى‏گويد: در فتح بيت‏ المقدس قبور انبياء داراى بناء بود و تا سال چهارصد هجرى درب آنها بسته بود.
اگر ساخت بناء و بارگاه بر قبور شرك و حرام است، چرا تا زمان ظهور ابن‏تيميه هيچ كس دستور به تحريم و تخريب نداده است؟! آيا مسلمان‏تر از ابن‏تيميه تا آن زمان وجود نداشته است؟ براى اطلاع بيشتر به كتاب طبقات الكبرى، ابن‏ سعد، ج 1، ص 360 تا 503 مراجعه شود.
علاوه بر اينكه حفظ آثار ملى و دينى و بزرگداشت شخصيت‏هاى بزرگ اجتماعى از اصول پذيرفته شده نزد همه اقوام و ملت‏هاست و نشانه هويت و پيشينه آن ملت است به ويژه اگر به تقويت جنبه‏هاى مثبت و حفظ ارزش‏ها كمك كند چنان كه بناى يادبود شهيد گمنام در ميدان اصلى شهرهاى مهم جهان در همين راستاست.
همچنين خداوند متعال درباره‏ى اصحاب كهف و مشورتى كه درباره‏ى آن‏ها داشتند مى‏فرمايد: «قالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمرِهِم لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيهِم مَسجِداً»؛ كهف (18)، آيه 21؛ «ولى آن‏ها كه از رازشان آگاهى يافتند ((و آن را دليلى بر رستاخيز ديدند)) گفتند: ما مسجدى در كنار ((مدفن)) آن‏ها مى‏سازيم ((تا خاطره آنان فراموش نشود))».
مطابق برخى از تفاسير اين پيشنهاد از جانب موحدان بوده تا مردم به زيارت اصحاب كهف آمده و در كنار آن‏ها در مسجد نماز و دعا بخوانند. و خداوند اين پيشنهاد را نقل كرده و آن را اشكال نكرده است و لذا از تقرير آن استفاده‏ى جواز مى‏شود.

منبع: پرسمان دانشجويي

.