من مي خواهم روى مکتب سياسى امام تکيه کنم. مکتب سياسى امام نمي تواند از شخصيت پُرجاذبه ى امام جدا شود. راز موفقيت امام در مکتبى است که عرضه کرد و توانست آن را به طور مجسم و به صورت يک نظام، در مقابل چشم مردم جهان قرار دهد. البته انقلاب عظيم اسلامى ما به دست مردم به پيروزى رسيد و ملت ايران عمق تواناييها و ظرفيت فراوان خود را نشان داد؛ اما اين ملت بدون امام و مکتب سياسى او قادر به چنين کار بزرگى نبود. مکتب سياسى امام ميدانى را باز مي کند که گستره ى آن حتّى از تشکيل نظام اسلامى هم وسيعتر است. مکتب سياسي که امام آن را مطرح و براى آن مجاهدت کرد و آن را تجسم و عينيت بخشيد، براى بشريت و براى دنيا حرف تازه دارد و راه تازه پيشنهاد مي کند. چيزهايي در اين مکتب وجود دارد که بشريت تشنه ى آنهاست؛ لذا کهنه نمي شود. کسانى که سعى مي کنند امام بزرگوار ما را به عنوان يک شخصيت متعلق به تاريخ و متعلق به گذشته معرفى کنند، در تلاشِ خود موفق نخواهند شد. امام در مکتب سياسى خود زنده است، و تا اين مکتب سياسى زنده است، حضور و وجود امام در ميان امت اسلامى، بلکه در ميان بشريت، منشأ آثار بزرگ و ماندگار است. مکتب سياسى امام داراى شاخصهايى است. من امروز چند خط از خطوط برجستهى اين مکتب را در اين جا بيان مى کنم.
يکى از اين خطوط اين است که در مکتب سياسى امام، معنويت با سياست در هم تنيده است.
در مکتب سياسى امام، معنويت از سياست جدا نيست؛ سياست و عرفان، سياست و اخلاق. امام که تجسم مکتب سياسىِ خود بود، سياست و معنويت را با هم داشت و همين را دنبال م ىکرد؛ حتّى در مبارزات سياسى، کانون اصلى در رفتار امام، معنويت او بود. هم هى رفتارها و همه ى مواضع امام حول محور خدا و معنويت دور مى زد. امام به اراده ى تشريعى پروردگار اعتقاد و به اراده ى تکوينىِ او اعتماد داشت و مي دانست کسى که در راه تحقق شريعت الهى حرکت مى کند، قوانين و سنتهاى آفرينش کمک كار اوست. او معتقد بود که: «وللَّه جنود السّماوات و الأرض و کان اللَّه عزيزاً حکيما ». امام قوانين شريعت را بستر حرکت خود مي دانست و علائم راهنماى حرکت خود به شمار مى آورد. حرکت امام براى سعادت کشور و ملت، بر مبناى هدايت شريعت اسلامى بود؛ لذا «تکليف الهى » براى امام کليد سعادت به حساب مي آمد و او را به هدفهاى بزرگِ آرمانى خود مى رساند...
شاخص دوم، اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم است؛ هم کرامت انسان، هم تعيين کننده بودن اراده ى انسان. در مکتب سياسى امام، هويت انسانى، هم ارزشمند و داراى کرامت است، هم قدرتمند و کارساز است. نتيجه ى ارزشمندى و کرامت داشتن اين است که در اداره ى سرنوشت بشر و يک جامعه، آراء مردم بايد نقش اساسى ايفا کند. لذا مردم سالارى در مکتب سياسى امام بزرگوار ما - که از متن اسلام گرفته شده است -
مرد مسالارىِ حقيقى است؛ مثل مردمسالارى امريکايى و امثال آن، شعار و فريب و اغواگرىِ ذهنهاى مردم نيست
شاخص سوم از شاخص هاي مکتب سياسى امام، نگاه بين المللى و جهانىِ اين مکتب است. مخاطب امام در سخن و ايده ى سياسى خود، بشريت است؛ نه فقط ملت ايران.
ملت ايران اين پيام را به گوش جان شنيد، پايش ايستاد، برايش مبارزه کرد و توانست عزت و استقلال خود را به دست آورد؛ اما مخاطب اين پيام، همه ى بشريت است. مکتب سياسى امام اين خير و استقلال و عزت و ايمان را براى همه ى امت اسلامى و همه ى بشريت مى خواهد؛ اين رسالتى است بر دوش يک انسان مسلمان. البته تفاوت امام با کسانى که براى خود رسالت جهانى قائلند، اين است که مکتب سياسى امام با توپ و تانک و اسلحه و شکنجه نمى خواهد ملتى را به فکر و به راه خود معتقد کند. امريکاييها هم مى گويند ما رسالت داريم در دنيا حقوق بشر و دمکراسى را توسعه دهيم. راه گسترش دمکراسى، کاربرد بمب اتم در هيروشيماست؟! توپ و تانک و جنگ افروزى و کودتاگرى در امريکاى لاتين و آفريقاست؟! امروز هم در خاورميانه اين همه دغل بازى و فريبگرى و ظلم و جنايت به چشم مى خورد. با اين وسايل مي خواهند حقوق بشر و رسالت جهان ىشان را گسترش دهند! مکتب سياسى اسلام فکر درست و سخن نوى خود را با تبيين در فضاى ذهن بشريت رها مى کند و مثل نسيم بهارى و عطر گلها در همه جا مى پيچد... شاخص مهم ديگر مکتب سياسى امام بزرگوار ما پاسدارى از ارزش هاست، که مظهر آن را امام بزرگوار در تبيين مسأله ى ولايت فقيه روشن کردند. از اول انقلاب اسلامى و پيروزى انقلاب و تشکيل نظام اسلامى، بسيارى سعى کرده اند مسأله ى ولايت فقيه را نادرست، بد و برخلاف واقع معرفى کنند؛ برداشتهاى خلاف واقع و دروغ و خواسته ها و توقعات غيرمنطبق با متن نظام سياسى اسلام و فکر سياسى امام بزرگوار.
اين که گاهى مى شنويد تبليغات چى هاى مجذوب دشمنان اين حرف ها را مى پراکنند، مربوط به امروز نيست؛ از اول، همين جريانات و دست آموزها و تبليغاتِ ديگران اين حرف ها را مطرح مى کردند....
آخرين نکته اي که به عنوان شاخصه ي مکتب سياسي امام عرض مي کنم مسئله عدالت اجتماعي است عدالت اجتماعي يکي از مهم ترين و اصلي ترين خطوط در مکتب سياسي امام بزرگوار ماست. در همه ي برنامه هاي حکومت(در قانونگذاري و در اجرا و در قضا) بايد عدالت اجتماعي و پرکردن شکاف هاي طبقاتي مورد نظر و هدف باشد.
فرازي از بيانات مقام معظم رهبري در مراسم پانزدهمين سالگرد ارتحال امام خميني(ره) 14 / 3/ 1383
بهترين كيست؟
مردم سعى كنند صالح ترين را انتخاب كنند. آن كسانى كه نامزد رياست جمهورى مي شوند و در شوراى نگهبان صلاحيت آن ها زير ذره بين قرار ميگيرد و شوراى نگهبان صلاحيت آن ها را اعلام مي كند، اينها همه شان صالح اند. اما مهم اين است كه شما در بين اين افراد صالح، بگرديد و صالح ترين را پيدا كنيد. اين جا جائى نيست كه من و شما بتوانيم به حداقل اكتفاء كنيم، دنبال حداكثر باشيد، بهترين را انتخاب كنيد. بهترين كيست؟ من نسبت به شخص، هيچگونه نظرى ابراز نمي كنم، اما شاخص هائى وجود دارد. بهترين، آن كسى است كه درد كشور را بفهمد، درد مردم را بداند، با مردم يگانه و صميمى باشد، از فساد دور باشد، دنبال اشرافيگرى خودش نباشد. آفت بزرگ ما اشرافيگرى و تجمل پرستى است؛ فلان مسئول اگر اهل تجمل و اشرافيگرى باشد، مردم را به سمت اشرافي گرى و به سمت اسراف سوق خواهد داد. اينى كه ما گفتيم امسال، سال حركت به سوى اصلاح
الگوى مصرف است، يعنى امسال سالى است كه ملت ايران تصميم بگيرد كه با اسراف مبارزه كند. نمي گوئيم به كلى و يكباره و در طول يك سال، اسراف تمام بشود، نه، ما واقع بين تر از اين هستيم، مي دانيم اين كار مال ساليان پى در پى است و بايد كار بشود تا به اين فرهنگ برسيم، بايد اين كار را شروع كنيم.
بيانات در جمع مردم استان كردستان در ميدان آزادى سنندج ۲۲/ ۰۲/ ۱۳۸۸
كساني را روي كار بياوريد كه ايستادگي در مقابل زورگويان را ارزش بدانند
من مي خواهم عرض كنم عزيزان من! اين آگاهى هميشه لازم است. امروز هم لازم است، فردا هم لازم است. نسل جوان ما خوشبختانه امروز يك نسل غالب در سرتاسر كشور است. جوانها به هوش باشند، بيدار باشند. معيارها مشخص است. در انتخابات، اين آگاهى بايد اثر كند، در بيان خواسته هاى ملت اين آگاهى بايد تأثير بگذارد، در حضور گوناگون، در مسائل مختلف، اين آگاهى بايستى اثر بگذارد. ملت ايران در انتخاب هاى خود - معيارهاى انتخابات را من آن روز عرض كردم، اين هم مكمل آن هاست - توجه كند، كسانى با رأى ملت سر كار نيايند كه در مقابل دشمنان بخواهند دست تسليم بالا ببرند و آبروى ملت ايران را ببرند. كسانى سر كار نيايند كه بخواهند با تملق گوئى به غرب، به دولت هاى غربى، به دولت هاى زورگو و مستكبر، به خيال خودشان بخواهند براى خودشان موقعيتى در سطح بين المللى دست و پا كنند. اين ها براى ملت ايران ارزشى ندارد. كسانى سر كار نيايند كه دشمنان ملت ايران طمع بورزند كه به وسيله ى آن ها بتوانند صفوف ملت را از هم جدا كنند، مردم را از دينشان، از اصولشان، از ارز شهاى انقلابى شان دور كنند. ملت بايد آگاه باشد.
اگر كسانى بر سر كار بيايند كه در مراكز گوناگون سياسى يا اقتصادى به جاى اينكه به فكر ادامه ى راه امام و ارزش ها و اصول ترسيم شد هى به وسيله ى امام باشند، به فكر به دست آوردن دل فلان قدرت غربى و فلان مستكبر بين المللى باشند، براى ملت ايران مصيبت خواهد بود. اين آگاهى براى ملت لازم است.
بيانات در ديدار مردم بيجار 1388/02/28
خدمت خستگي ناپذير
دولت در هر دوره اى، دولت مردم است؛نشان دهنده ى خواست مردم و جهتگيرى مردم است... دولت ... شاخص هاش عبارت اس تاز تصميم قاطع بر خدمت خستگ ىناپذير به مردم، به ميدان آوردن هم هى توان خود و پُررنگ كردن هدفهاى بلند انقلاب. اينها مشخصههاى اين دولت است. اين دولت با تكيه بر شعارهاى انقلاب و شعارهاى امام بزرگوار، بر آن است كه همهى توان خود را به ميدان بياورد؛با همهى وجود كار كند؛ گرههاى زندگى مردم را باز كند؛ زيرساختهاى كشور را هرچه زودتر و هرچه بهتر و جامع تر به وضعيت مطلوب براى پيشرفتهاى آينده بسازد و در عرصهى بين المللي به استقلال ملى و عزت ملت ايران تكيه كند.
بيانات در حرم مطهر رضوي 385/1/1
استكبارستيزى
استكبارستيزى - كه معناى ويژهى انقلابى خودش را دارد - در اين دولت تشخص و تميّز پيدا كرد. معناى استكبارستيزى دشمنى كردن با دولتهاى دنيا نيست، معنايش دشمنى كردن با استكبار است. استكبار - از هر دولتى و از هر نظامى سر بزند - آفتِ براى بشريت است. البته امروز امريكا و صهيونيزم مظهر استكبارند؛ ليكن هر جا، هر كس، هر دولتى و هر مجموع هاى كه نسبت به ديگران استكبار بورزند، آفتى در جامع هىب شرى و در نظام زندگى انسان به وجود مي آورند. ستيزهى با اين حالت هم يك حالت مطلوب اسلامى است. اين هم يكى از خصوصيات اين مجموعه است كه خوشبختانه برجسته است.
ديدار رئيس جمهوری و اعضاى هيئت دولت 1387/06/02
در مقابل زورگويي افزون طلبي دشمنان
يكى از مظاهر دفاع از عزت هم همين مسئله ى انرژى هستهاى است. مسئلهى انرژى هستهاى، براى ما فقط اين نبود كه ما مي خواستيم يك فناورى داشته باشيم، ديگران مي خواستند ما نداشته باشيم؛اين فقط بخشي از قضيه است. بخش ديگر قضيه اين بود كه قدرتهاى گوناگون، پُررو، متجاوز، زورگو و دنباله ها و اقمار بي ارزش آنها، مي خواستند حرف خودشان را در اين زمينه بر ملت ايران تحميل كنند. خب، ملت ايران، دولتِ شما و شخص
رئيس جمهور، در مقابل اين زورگويى و اين تحميل و اين افزون طلبي ايستاديد؛ خداى متعال هم كمك كرد؛ پيش رفتيد. اينها آن بخش ها و اجزاء گفتمان عمومى اين دولت است كه براى من اهميت دارد.
ديدار رئيس جمهوری و اعضاى هيئت دولت 1387/06/02