• امروز پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
  •  
     

     


     
     
     
     
     
     

    شام سرزمين پيامبران 7

    نامه الکترونیک چاپ

    عبدالله پسر امام سجاد(ع)
    او کیی از فرزندان امام چهارم علی بن الحسین(ع) است و علاوه بر فقاهت
    و فضیلتی که داشته تولیت صدقات رسول الله(ص) و امیرالمومنین علی(ع)
    را به عهده داشته است. عبدالله، محدث نیز بوده و از رسول خدا به
    واسطه پدر و دیگر اجدادش حدیث روایت کرده است. عبدالله مردی زیبا
    و ن کیو صورت بوده و لذا به وی عبدالله باهر)یعنی:درخشنده( م یگفتند.
    گویند : او در شام وفات یافت و در باب الصغیر آرامگاه دارد.

    عبدالله بن جعفر
    عبدالله پسر جعفر طیار فرزند ابوطالب و برادرزاده امیرالمومنین علی(ع)
    م یباشد. او مردی سخاوتمند و دست و دل باز و از صحابه پیامبر و روایت
    کننده از پدر، مادر و عمویش علی(ع) بوده است. مادرش اسماء بنت عمیس
    است که همراه شوهرش جعفر به حبشه هجرت کرد و همان جا عبدالله را
    به دنیا آورد. او نخستین مولود عالم اسلام در سرزمین حبشه، هجرتگاه
    اولین مسلمانان بود. او آخرین کس از بنی هاشم بود که پیامبر را دیده
    است و از کثرت جود و سخایش به وی دریای کرم و بخشش م یگفتند.
    عبدالله که در حبشه به دنیا آمد، بعد ها همراه پدرش جعفر به مدینه
    هجرت کرد. او برادر محمد بن ابی بکر و یحیی بن ابی طالب بوده و هر
    سه از اسماء بنت عمیس به دنیا آمده اند.

    اسماء بنت عمیس
    او کیی از زنان با جلالت و از جمله بانوان با کرامت صدر اسلام است
    که از صحابه رسول خدا(ص) محسوب م یشود و در ولای اهل بیت و
    آل علی(ع)، قدمی استوار و اعتقادی راسخ داشت. ابتدا با جعفر بن ابی
    طالب(ع) عقد ازدواج بست و از هر کدام فرزندانی برومند و ثابت قدم در
    دوستی علی و فرزندان او تربیت کرد.
    او قبل از آن که رسول خدا(ص) وارد خانه ارقم شود، به پیامبر
    آورد و با شوهرش جعفر به حبشه هجرت کرد و در فتح خیبر به سال هفتم
    هجرت با دو فرزندش به نام عبدالله و عون که در حبشه از جعفر به دنیا
    آورده بود، به حضور رسول خدا(ص) رسیدند.
    او پس از شهادت جعفر، با ابوبکر ازدواج کرد و محمد بن ابی بکر را
    از او به دنیا آورد و چون در محبت علی بن ابی طالب صادق بود، فرزندش
    را با مهر او تربیت نمود و محمد از فدايیان علی(ع) بود. او پس از در
    گذشت ابوبکر برای سومین بار شوهر کرد و این بار با علی(ع) عقد ازدواج
    بست و از او هم یحیی را به دنیا آورد.
    گویند : اسماء در شام از دنیا رفته و روی آرامگاهش نوشته شده: «ضریح السیده اسماء زوجه جعفر الطیار(ع) «؛» این قبر بانو اسماء همسر جعفر طیار است، درود بر او »

    ام سلمه
    او کیی از همسران و اصحاب پیامبر(ص) م یباشد. شوهرش نخست
    مردی به نام ابو سلمه بوده که از وی چهار فرزند به دنیا آورده است
    و توفیق دو هجرت ؛ یعنی هجرت به حبشه و هجرت به مدینه پیدا
    کرده و پس از وفات شوهر اولش، با پیامبر(ص) ازدواج کرده است.
    ام سلمه، بانویی با جلالت بوده و نسبت به خاندان نبوت)حضرت فاطمه
    زهرا و حسنین( اخلاص داشت و مهر می ورزید و از جمله فضایل او آن که
    آیه تطهیر، که به اتفاق همه مفسران منصف، در شان پنج تن نازل شده، در
    خانه همین بانوی محترم فرود آمده. فاطمه زهرا)س( به هنگام شهادت، او را
    وصی خود قرار داد و امام حسین(ع) به هنگام مسافرت به عراق، ودایعامامت
    را به او سپرد و او پس از واقعه کربلا آنها را به امام چهارم تسلیم کرد.
    مورخان و سیره نویسان، بزرگ یهای دیگری در شانا و نوشته اند.ا ین بانوی
    محترم در هشتاد سالگی در مدینه وفات یافته و در بقیع مدفون گشته است.
    ولی برخی دیگر م ینویسند : ام سلمه بین سا لهای 59 تا 61
    ه.ق در شهر دمشق در گذشته و در باب الصغیر به خاک سپرده شده و
    در روی آرامگاهش نوشته شده : « زوجه النبی ام سلمه و وصّیه الزهراء ؛»
    « این جا قبر ام سلمه همسر پیامبر و وصی فاطمه زهراء)س( است. »

    ام حبیبه
    رمله یا امّ حبیبه دخترابو سفیان بن حرب و همسر رسول خدا است که
    هفت سال قبل از بعثت به دنیا آمد- او ابتدا با عبیدالله بن جحش ازدواج
    کرد و هر دو مسلمان شدند و به حبشه هجرت نمودند ولی متاسفانه شوهر
    او مرتد شد و به نصرانیت درآمد و به میخوارگی روی آورد. نجاشی با تع یین
    مهریه ای او را به عقد رسول الله درآورد و با عزت به مدینه اعزام گردید. او
    به سال 44 هجرت در زمان حکومت معاویه پسر ابوسفیان درگذشت.
    و برخی وفات او را در سال 42 و قبرش را در دمشق و باب الصغیر
    م یدانند و مقبره ای دارد که مردم به زیارت آن م یشتابند.

    فضّه
    او بانویی محترم و در خدمت خاندان عصمت و طهارت و مددکار
    فاطمه زهرا )س( در امور داخلی خانه بوده است.
    فضّه پس از وفات فاطمه )س( همچنان در بیت علی(ع) خدمتگزار
    بود و احیاناً با زینب کبری )س( به سر می برد و گویند او به فرمان علی
    (ع) ازدواج کرد و دارای فرزند هم شد. از عادات خوب فضّه که ابوالقاسم
    قشیری نقل کرده، آن بود که گویا او حافظ قرآن بوده و بسیاری اوقات
    سؤا لهای مردم را حتی در امور عادی، با تلاوت آیه ای پاسخ م یداد.
    نقل شده : حسن و حسین(ع) مریض شده بودند، جدّشان به عیادت
    آنان آمد و مردم نیز همگی به دیدار و احوال پرسی تشرّف یافتند. رسول
    اکرم(ص) فرمود: برای سلامت اینان نذری کنید. علی(ع) گفت : من به
    شکرانة سلامت حسن و حسین سه روز روزه م یگیرم و حضرت زهرا(ع)
    گفت : من هم، چنان میک‌نم، فضه به ایشان ملحق گشت و گفت من
    هم همراه شما سه روز روزه م یگیرم.
    گویند: فضه در واقعه کربلا در کنار زینب کبری)س( بوده و با او به شام
    آمده و پس از وفات زینب کبری )س( همچنان در شام مانده و در همین
    شهر در گذشته است و در باب الصغیر مدفون است و دارای مقبر های است
    که در آن زیارت م یشود.

    زینبیه
    زینبیه شهرکی است در حومه دمشق که امروزه به یُمن دفن حضرت زینب(ع) علاقه مندان آل علی(ع) به زیارت آن می شتابند و قبه و بارگاه و صحن و سرایی زیبا و دلگشا برای آن ساخته اند.

    زینب کبری(ع)
    زینب کبری بانویی با جلالت، عاقل و
    خردمند، فصیح و سخنور بوده است. او به
    سال پنجم هجری در مدینه متولد شد. مادرش
    فاطمه زهرا)س( و پدرش علی مرتضی(ع) و
    از جمله برادرانش حسن مجتبی و حسین سید
    الشهداء- علیهم صلوات الله – بوده اند. حضرت
    زینب با پسر عمویش عبدالله بن جعفر طیار ازدواج
    کرد و از وی دارای فرزندانی برومند گردید.
    زینب کبری بزرگ ترین دختر علی و
    فاطمه)س( بوده و خطب ههای شیوا و رسا و
    سخنرانی های شجاعانه و جسورانه او، به خصوص
    در مجلس ابن زیاد و سپس یزید، در اثبات فضیلت
    و کمال، برای آن بانوی عظیم الشان کافی است.
    نام زینب را رسول خدا بر این نو هاش نهاد
    و لقب مبارکش، عقیله بنی هاشم بوده است و
    عقیله؛ یعنی بانوی گرامی و عاقل، عزیز و پایبند
    به اصول اخلاقی و عقلانی.
    چنان که یاد آور شدیم، حضرت زینب)س(
    با پسر عمویش عبدالله بن جعفر بن طیار ازدواج
    کرد. عبدالله شوهر زینب کبری، مردی بزرگوار
    مهربان و کریم و پاکدامن بوده است و پدر او
    جعفر طیار برادر بزرگ تر علی(ع) از مهاجران
    نخست و کسی است که سخنگوی مسلمانان در
    دیار حبشه بوده و ملاقات های او با نجاشی در
    تاریخ موجود است.
    جعفر پس از مراجعت از حبشه در غزوه موته
    در سال هشتم هجرت شهید شد و به سبب قطع
    شدن دو دست مبارکش، خداوند در بهشت دو
    بال به او عطا فرمود و جعفر «طیار » لقب یافت.
    زینب کبری دارای فرزندانی به نا مهای عون
    ، محمد، علی و ام کلثوم بوده که عون و محمد
    در کربلا حضور داشتند و به شهادت رسیدند.
    مرج عذرا
    مرج عذرا، روستایی است در غوطه دمشق
    که حجر بن عدی در آن جا به شهادت رسیده و
    قبرش نیز همان جاست.
    از جمله مکا نهایی که زائران سوریه به طور
    مرتب به آن جاها م یروند، زیارتگاه حجر در مرج
    عذرای شام است.
    مرحوم قمی می نویسد : حجر بن عدی یا حجر
    خیر، از با فضیلت ترین اصحاب پیامبر(ص) و
    یاران علی(ع) و مردی زاهد و عابد و مستجاب
    الدعوه بوده، و در هر شبانه روز هزار رکعت نماز
    می گزارده است. او مظلومانه به دست معاویه به
    شهادت رسید. از پیامبر اکرم(ص) روایت است
    که فرمود : در عذرا انسان هایی به قتل م یرسند
    که خدا و ساکنان آسمان ها بر این عمل خشم
    کنند. همو می نویسد: از زشتکار یهای معاویه و
    هوادارانش، کیی آن بود که آنان علی(ع) را روی
    منبر ناسزا م یگفتند و حجر با این عمل برخورد
    جدی میک‌رد تا در زمان حکومت زیاد بر کوفه، او
    حجر و یارانش را به دستور معاویه دستگیر کرد و
    به شام اعزام داشت و در در همین عذرا همه آنان
    را به شهادت رساندند.
    حجر بن عدی همان بود که آبادی مرج عذرا
    را فتح کرد و از قضا همان جا هم به دست معاویه
    شهید گشت. او همراه برادرش هانی به حضور
    رسول خدا(ع) رسیدند و در میان اصحاب پیامبر
    کم سن و سال ترین بود و قادسیه را درک کرد
    و در روز صفّین فرمانده کنده شد و در نهروان
    میسر سپاه را فرمانده بود و در جمل هم در رکاب
    علی(ع) حضور داشت.
    او از کسانی است که در مرگ ابوذر غفاری
    به هنگام مرگ او، در ربذه حضور داشته است و
    جز از علی(ع) روایت نکرده است.
    وقتی که معاویه دستور داد گردن حجر را
    بزنند. او مهلت خواست تا دو رکعت نمازگزارد
    که مهلت دادند. او دو رکعت نمازی سبک به
    جای آورد و گفت : اگر نم یپنداشتید که برای
    ترس از مرگ و تأخیر آن، نماز را طول داد هام،
    نماز طولانی تر م یخواندم.
    حجر وصیّت کرد که آهن از پایم نگشایید و خون از تنم نشویید، چون م یخواهم در آن سرای راه بر معاویه بگیرم. جلادان سر او را همراه شش تن دیگر که یكی از آنها پسر حجر بود، بریدند. شهیدان عذرایی دمشق عبارتند از :حجر و پسر او همام، قُبیصه، شر کی، محرز و کرام و همة آنان يکجا کشته شدند و در يک گور دفن گشتند.

    عمّار یاسر
    ابو یقظان عمار پسر یاسر از همپیمانان بنی مخزوم و بلادیدگان عالم اسلام. پدر و مادر او زیر شکنجه مشر یکن مکّه جان سپردند. ابن هشام می نویسد : بنی مخزوم، عمّار یاسر و سمیه را که کیجا مسلمان شده بودند، از شهر مکه بیرون می بردند و به هنگام شدت گرمای روز، آنان را روی ش نها و ماسه های گرم شکنجه می دادند و گاهی رسول خدا بر ایشان می گذشت و می فرمود : « صبراً یا آل یاسر... « ؛ » شکيبا باشید ای خاندان یاسر، مژده باد شما را بهشت »
    عمار کسی است که در جنگ بدر در حضور پیامبر بود و سخت آزموده شد. رسول اکرم(ص) درباره اش فرمود : عمار از سر تا قدم پر از ایمان است. هر کس عمار را دشمن بدارد خداوند او را دشمن دارد و بالاخره فرمود: بهشت مشتاق دیدار سه تن م یباشد : علی بن ابی طالب(ع)، عمار یاسر و بلال.
    عمار از نخستین ایمان آورندگان به اسلام بوده و دارای فضائل بی شماری است.
    عمار در واقعه صفین به شهادت رسید و علی(ع) او را با لباس های خونینش و بدون غسل به خاک سپرد.
    عمار نخستین بنا کنندة مسجد در اسلام است، زیرا بنای مسجد قبا در نزد کیی مدینه، به اشارة او و با همکاری مسلمین صورت گرفت و در ساختن مسجد النبی در مدینه نیز او بیشترین تلاش را داشته است. در هنگامه بنای مسجد، عمار به رسول خدا گفت: اي رسول الله مرا کشتند، بر من خشت بیشتر حمل میکنند.
    ام سلمه همسر پیامبر گفت : دیدم رسول خدا گرد و غبار از سر و صورت عمار زدود و فرمود: « بنازم ای پسر سمیّه ! اینان تو را نمیکشند، تو را گروه یاغی و ستمکار می کشند. »

    اویس قرنی
    او از نیکیان تابعین است و با این که در عصر حیات رسول الله(ص) می زیسته و مشتاق زیارت جمال بی مثال پیامبر خاتم(ع) بوده، اما به جهت کوشش در خدمتگزاری مادر پیر و ناتوانش، نتوانسته است به مدینه آید و به زیارت حضرت رسول(ع) شرفیاب شود. رسول اکرم(ص) درباره اویس، سخنان ستایش آمیز و مطالب جالبی فرموده و شخصیت روحانی او را به مردم شناسانده است، از جمله فرمود: « من هوای رحمانی از سوی یمن، احساس میکنم » و در حدیث دیگر فرمود: « اویس، مردی مستجاب الدعوه و در روز قیامت شافع و مشفع است »
    اویس به سال سی و هشت هجرت، در واقعه جنگ صفین به دست شامیان و سپاه معاویه بن ابی سفیان با چهل و اندی زخم به شهادت رسیده است.

    .