• امروز پنجشنبه 30 فروردين 1403
  •  
     

     


     
     
     
     
     
     

    نسیم وحی

    نامه الکترونیک چاپ

    تفسير سوره بقره از مقام معظم رهبري (مدظله العالي)

    امر به بندگي و استدلال عبوديت در قرآن
    ضمن دو، سه جلسه درباره ي دو آيه بحث شد، البته بحث در باب اين دو آيه هم چنان ناتمام ماند، امروز بحث را تمام مي كنيم. آيه: ياايهاالناس اعبدوا ربكم الذي خلقكم والذين من قبلكم لعلكم تتقون(21 - بقره) را اين طور ترجمه كرديم كه: هان اي انسان ها پروردگار خود را عبادت كنيد كه شما را آفريد و كساني را كه پيش از شما بوده اند. شايد تقوا يابيد. اين آيه اول بود كه در اين آيه دو مطلب بطور اساسي هست و يك مطلب هم به صورت تبعي.
    اما آن دو مطلب اساسي يكي اين است كه: انسان ها را امر مي كند به بندگي كردن خدا، يعني توجه دادن بندگي به سمت حضرت باري تعالي كه در شرح اين آيه مفصلاً سخن گفته شد و عرض كرديم كه ما خواهي نخواهي يك چيزي را عبوديت مي كنيم: يا خود را، يا يك قدرت برتر از خود را، يا يك چيز معنوي را، يا يك چيز مادي را، با آن معنايي كه عبوديت دارد. البته خداي متعال مي خواهد اين عبوديت متوجه به ذات مقدس الهي بشود. اين مطلب اول بود كه دعوت مردم به عبوديت، ذات مقدس پروردگار است.
    و مطلب دوم اين است كه: براي اين كه عبوديت بايد متوجه خدا باشد استدلالي ذكر مي شود: الذي خلقكم يعني علت اين كه ما بايد خدا را عبادت و بندگي كنيم اين است كه او ما را و گذشتگان ما را آفريده و بشر را پديد آورده است، پس شايسته است كه بشر از او اطاعت كند! اطاعتي كه به معناي عبوديت است و اين هم مطلب دوم.
    لكن آن مطلبي كه بطور تبعي ذكر شده آن جمله آخر، لعلكم تتقون است يعني با اين عبوديت و بندگي كردن خدا و حركت در محوري كه خدا معين مي كند انسان به رتبه ي تقوا كه شامل خصوصيت برجسته اي است خواهد رسيد و در تقسيم بندي اول سوره به آن اشاره شد، هدي للمتقين كه انسان ها را خداي متعال تقسيم كرده به كسانی كه: متقين هستند، و كسانی كه كافرين هستند، و كسانی كه منافقين هستند.
    البته در حاشيه اين سه مطلب نكته ها و اشارات بسياري هست، و اين از خصوصيات قرآن است، كه وقتي يك مطلبي را بيان مي كند، چگونگي بيان و تعبيراتي كه به كاربرده مي شود، ده ها نكته ريز و درشت از معارف الهي و درس هاي زندگي و چيزهايي كه بايد بدانيم به ما مي آموزد و بعضي از اين نكات را ما مي فهميم بسياري را هم نمي فهميم، البته نه اين كه بشر نفهمد، يعني ممكن است من كه مطالعه مي كنم نفهمم، لكن شما كه مطالعه كنيد بفهميد، و ديگري مثلاً وقتي تأمّل كند بفهمد.
    هر كس وقتي قرآن مطالعه كند نكته اي از اين نكات را به دست مي آورد و اين از خصوصيت قرآن است، يعني چگونگي سخن گفتن قرآن، مملو از نكات گوناگون آموزشي و معرفتي و درس است و از جمله ي اين نكات يكي اين است كه مي فرمايد: اعبدوا ربكم نمي گويد: اعبدوالله و مي گويد: پروردگارتان، يعني، آن كسي كه تدبير كننده ي وجود شما و گردانندگي نظام هستي در اختيار اوست، او را بايد عبادت كنيد! عبادت يك چنين موجودي، امر منطقي است. معلوم است انسان وقتي بخواهد از كسي اطاعت بكند بايد آن قدرت والاي برتري را عبادت كند كه سرنوشت همه ي بشر و امور بشر و زندگي بشر بوسيله ي او اداره مي شود. اين يك نكته است، و از اين قبيل نكات در اين آيه شريفه زياد است، يا يكي از اين نكات كه قبلاً هم گفتم در ياايها الناس، مخاطب آيه ناس است، يعني اشاره است به يك چيز مشتركي بين همه ي انسان ها كه آن فطرت مشترك انساني است. در اينجا: قشرها و نژادها و مليت ها و خون ها نيستند كه مخاطب قرار مي گيرند، بلكه اين انسانيت است كه به طور عام مخاطب قرار مي گيرد. يعني آن مشترك بين همه ي انسان ها كه فطرت دروني انسان و سرشت انسانيت است، او مخاطب اين سخن است كه پيداست كه آن سرشت انساني انسان، اين امر را و اين مطلب را از خداي متعال درك مي كند و مي پذيرد.

    .