آن حضرت فقط خطاها و گناهان آنان را در دفتري ثبت كرده و تخلفات هركس را با نام و موضوع تخلف مشخص مي نمود. در آخر ماه همه آنان را جمع كرده و در ميان آنان مي ايستاد. آنگاه از روي نوشته، تمام خطاها و اشتباهاتشان را كه در طول ماه رمضان مرتكب شده بودند، برايشان يادآور مي شد و به تك تك آنان مي فرمود: فلاني! تو در فلان روز و فلان ساعت تخلفي كردي و من تو را تنبيه نكردم، آيا به ياد مي آوري؟! فرد خطاكار هم مي گفت: بلي، اي پسر رسول خدا! و تا آخرين نفر اين مطالب را متذكر مي شد و آنان به اشتباهات و خطاهاي خود اعتراف مي كردند.
آنگاه به آنان مي فرمود: با صداي بلند به من بگوييد: اي علي بن الحسين! پروردگارت تمام اعمال و رفتار تو را نوشته است چنان كه تو اعمال ما را نوشته اي; نزد خداوند نامه اعمالي هست كه با تو به حق سخن مي گويد و هيچ عمل ريز و درشتي را فروگذاري نمي كند، و هرچه انجام داده اي، به حساب آورده و تمام اعمالت را نزد او حاضر و آماده خواهي يافت، همچنان كه ما اعمال خود را در نزد تو آماده و ثبت شده ديديم. پس ما را ببخش همان طور كه دوست داري خدا تو را ببخشد.
اي علي بن الحسين! به ياد آر، آن حقارت و ذلتي را كه فرداي قيامت در پيشگاه خداي حكيم و عادل خواهي داشت; آن پروردگار عادل و حكيمي كه ذره اي و كمتر از ذره اي به كسي ستم روا نمي دارد و اعمال بندگان را همچنان كه انجام داده اند، به آنان عرضه خواهد كرد و حسابگري و گواهي خدا كافي است. پس ببخش و عفوكن تا پادشاه روز قيامت از تو عفو كرده و درگذرد. چنان كه خودش در قرآن مي فرمايد:
«وليعفوا و ليصفحوا الا تحبون ان يغفرالله لكم والله غفور رحيم » ; [1] بايد ببخشند و عفو كنند. آيا دوست نداريد خداوند شما را بيامرزد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است.
امام سجاد عليه السلام اين كلمات را براي خويش و غلامان و كنيزانش تلقين مي كرد و آنان باهم تكرار مي كردند و خود امام عليه السلام كه در ميان آنان ايستاده بود، مي گريست و با لحني ملتمسانه مي گفت:
«رب! انك امرتنا ان نعفوا عمن ظلمنا فنحن قد عفونا عمن ظلمنا كما امرت، فاعف عنا فانك اولي بذلك منا و من المامورين; [2] پروردگارا! تو به ما فرمودي از ستمكاران خويش درگذريم، همان طور كه فرمودي، ما از كساني كه به ما ستم كرده اند، درگذشتيم، توهم از ما درگذر! كه در عفوكردن از ما و از تمام ماموران برتري.»
پس از اين برنامه عرفاني و تربيتي، امام سجاد عليه السلام خطاب به خدمتگزاران خويش مي فرمود:
من شما را عفو كردم، آيا شما هم من و بدرفتاري هاي مرا كه فرمانرواي بدي براي شما و بنده فرومايه اي براي فرمانرواي بخشاينده عادل و نيكوكار بوده ام، بخشيديد؟!
همگي يكصدا مي گفتند: با اينكه ما از تو، جز خوبي نديده ايم، تو را بخشيديم. آنگاه به آنان مي فرمود: بگوييد: خداوندا! از علي بن الحسين درگذر!، همان طور كه او از ما درگذشت. او را از آتش جهنم آزاد كن، همان طور كه او ما را از بردگي آزاد كرد. آنان دعا مي كردند و امام چهارم عليه السلام آمين مي گفت و در پايان مي فرمود: برويد! من از همه شما عفو كردم و آزادتان مي كنم به اميد اينكه خدا نيز عفو كرده و آزادم كند.
حضرت زين العابدين عليه السلام در روز عيد فطر آنقدر به خدمتگزاران خود جايزه و هديه مي بخشيد كه از ديگران بي نياز مي شدند. سيره امام سجاد عليه السلام چنان بود كه هرگاه بنده اي را در اول سال يا وسط سال مالك مي شد، بعد از يك دوره آموزش و اعمال شيوه هاي تربيتي صحيح، در شب عيد فطر آزادش مي كرد. آن بزرگوار بندگان سياه را كه هيچ گونه نيازي به آنان نداشت، مي خريد و در عرفات بعد از مراسم عرفه همراه هداياي قابل توجهي آزادشان مي ساخت. [3] و به اين ترتيب امام، بردگان را نه تنها در بعد جسماني بلكه از افكار و انديشه هاي خرافي، جهل و غفلت رها مي ساخت. لذا تربيت يافتگان مكتب حضرت علي بن الحسين عليه السلام از ذلت غفلت و خرافه پرستي به اوج عزت معنوي و عرفاني نائل مي شدند. و بيچاره ترين بردگان عصر آن حضرت در اثر ارتباط با درگاه امامت، به رهبران جامعه و عارفان خداجوي و عالمان رباني مبدل مي گشتند.
سعيد بن جبير، سعيد بن مسيب، ابواسحاق بن عبدالله سبيعي، سالم بن ابي حفصه، شرحبيل بن سعد، عبدالله بن دينار، ابوخالد كابلي، محمد بن شهاب زهري، معروف بن خربوذ مكي، يحيي بن ام طويل، حبابه والبيه و... [4] از جمله تربيت يافتگان مكتب حضرت سجاد عليه السلام مي باشند.
اين شيوه ي خداپسندانه امام چهارم عليه السلام موجب شد كه دوست و دشمن، كوچك و بزرگ و مرد و زن از اعماق وجود خويش آن حضرت را دوست بدارند. آري محبوبيت اجتماعي آن حضرت، رهين كردارهاي انساني و كمالات الهي اش بود تا آنجايي كه خلفاي بني اميه نيز به آن اعتراف مي كردند.
ابن شهر آشوب مي گويد: امام سجاد عليه السلام در نزد عمر بن عبدالعزيز (هفتمين خليفه اموي) حضور داشت; هنگامي كه آن حضرت از نزد او بلند شده و بيرون رفت، عمر بن عبدالعزيز رو به اطرافيانش كرده و گفت: بهترين و شريف ترين مردم به نظر شما امروزه كيست؟ همه گفتند: شما اي خليفه! او گفت: نه، هرگز! بهترين و شريف ترين مردم همين فردي است كه الآن از حضور ما بيرون رفت! او چنان قلبها را به خود متمايل ساخته است كه همه دوست دارند مثل او باشند اما او هيچگاه آرزو نمي كند كه به جاي يكي از ماها باشد. [5] .
[1] سوره نور، آيه 22.
[2] بحارالانوار، ج 46، ص 104.
[3] اقبال الاعمال، ج 1، ص 446.
[4] رجال الشيخ، اصحاب علي بن الحسين (ع).
[5] مناقب آل ابي طالب، ج 4، ص 167.
برگرفته از کتاب امام سجاد(علیه السلام) فاتح قلب ها
lمنبع : زائرین