• امروز جمعه 2 آذر 1403
  •  
     

    شرکت شمسا

    مشكلات ناشی از ناامنی و نبود اماكن اقامتی و حمل‌ونقل، تغذیه‌ نامناسب و قیمت‌های كنترل‌نشده، سازمان حج و زیارت را بر آن داشت...
    ادامه...

     
     
     
     

     


     
     
    اخبار ویژه « نجوا با باب الحوائج »سروده ای تازه از « ناصر صبا »
     
     
     
     

    « نجوا با باب الحوائج »سروده ای تازه از « ناصر صبا »

    نامه الکترونیک چاپ

    ناصر صبا را پیش از آنکه بعنوان مدیر عامل شمسا بشناسند ،از همکاران اهل ذوق و هنرمندی است  که سال ها در سرودن و نظم شعرهای اجتماعی فعالیت دارد مطرح می باشد.در سبک شعری صبا ، شیوه ای منحصر بفرد نمطی ویژه وجود دارد

     

     

    که از دیگر شاعران معاصر متمایز می سازد و آن نکته  اینست که او علاوه بر سرودن اشعار در حوزه های مذهبی و اجتماعی ،گاهی رخدادها و امور اداری و حوزه شغلی را نیز در قالب بیان احساسات درونی اش نسبت به همکاران و یا شرح برخی وقایع و مکاتبات روزمره اداری در چارچوب کلام بشکل کلان منظوم در می آورد و لذا از این جهت اشعار او مورد علاقه بسیاری از همکاران سازمان حج و زیارت است.اخیرا" حاج ناصرصیا سفر کاری به عراق داشته است .اما پیش از وصول گزارش کاری اش ، منظومه ای بدستمان رسیده که آنرا در کنار مضجع نورانی باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر(ع) سروده است.اینک جهت اطلاع و بهره خوانندگان و همکاران منتشر می گردد.تا ببینیم کدام دکتر نسخه درمان دردهای او را می نویسد؟

     

     

    آمدم موسی ابن جعفر(ع) سوی تو

    تا ببینم آن جواد و روی تو

    آمدم توی حرم ،نجوا کنم

    سفره دل را در اینجا وا کنم

    سینه دارم شرحه شرحه از فراق

    تا بگویم شرح درد و اشتیاق

    جمع گشتند سودجویان در عراق

    کرده اند در دور باطل اتفاق

    نامه های دسته جمعی داده اند

    زین مسیر سنگ بزرگ بنهاده اند

    می کنند از اجتماع ما شنود

    می نویسند صد شروط و صد قیود

    ای امام ،درد دلم را گوش کن

    یک نگاه بر خادم مدهوش کن

    گیج گشته این سرم از دست شان

    از پلیدی ها و سوء قصدشان

    ای امام ، ای باب حاجات همه

    می دهم سوگند به حق فاطمه(س)

    دست « ناصر»را بگیر در این مسیر

    گشته ام از دست شرکت ها اسیر

    سینه مالامال درد است ای امام

    گرچه باشد نیت ما اهتمام

    ای امام ای ملجاء درماندگان

    حامی اهل ولاء و زائران

    دست ما کوتاه و خرما بر نخیل

    «سوم اردیبهشت» بستم دخیل

    همچو مجنون ای امام ،آواره ام

    گر نگیری دست من بیچاره ام

    چون که کردم بهر زائر گفتگو

    کار زوار می سپارم دست تو

    ای « صبا » گفتی سخن های رقیق

    تا خدا گردد تو را یار و شفیق

    در زیارت اندکی خونسرد باش

    بهر زائر خود دوای دردباش

    رو به نزد « دکتر » خود « موسوی »

    تا بگیری نسخه خوب و قوی

    ما درون را بنگریم و حال را

    کی برون را بنگریم و قال را؟