به چند نکته بسیار مهم باید توجه شود:
الف - مطلق دین [صرف نظر از نام یا چگونگی آن] اجباری است. و این اجبار را نیز خداوند متعال در نظام خلقت انسان وضع نموده است، نه این کسی آن را بر دیگران اجبار کند. انسان چه در زندگی فردی و چه در زندگی اجتماعی محتاج جهانبینی و قانون است. به همین دلیل هیچ انسان بیدینی در دنیا وجود ندارد. دین یعنی «برنامه و روش زندگی»، یعنی باید و نبایدها و قوانینی که منطبق بر چگونگی جهانبینی انسان است. لذا هیچ انسان یا قومی وجود ندارد که برنامه و روش زندگی معین و تعریف شدهای بر اساس یک سری قوانین درست یا غلطی که منطبق با جهانبینیاش باشد، نداشته باشند.
دین مبین اسلام نیز اختیاری نیست. دین که بازی یا تیم فوتبال یا حزب نیست که بگویند هر که دلش خواست میتواند بپذیرد و شرکت کند و هر که نخواست میتواند نپذیرد. بلکه قوانین الهی است که منطبق با نظام خلقت و آغاز و انجام آن «انا لله و انا إلیه راجعون» میباشد. اگر قرار بود گرایش و عمل به دین یا عدم گرایش و تابعیت اختیاری باشد، دیگر ارسال انبیا، کتب، اولیا و سپس سوال و جواب و بهشت و جهنم معنایی نداشت. این چگونه آزادی و اختیاری است که بگویند: شما آزادید هر کاری بکنید، اما اگر آن گونه که فرمان رسیده عمل نکردید، مواخذه و مجازات میشوید؟!
دقت شود که انسان «مختار» است که هر کاری بکند، اما «آزاد» نیست که هر کاری بکند. چنان چه انسان مختار است و میتواند از چراغ قرمز عبور کند و یا حتی آدم بکشد. اما آزاد نیست و چنان چه مرتکب شد، دربند کشیده شده، محاکمه و مجازات میشود.
ب – این که گفته و میگویند در دین آزادیم چون خدا خود فرمود «لا إکراه فیالدین»، فقط یک سوء استفاده در برداشت ناصحیح جهت ایجاد انحراف است. خداوند نفرمود که شما «آزاد» هستید، بلکه فرمود شما را در این مقوله مجبور نیافریدم و «مختار» هستید. علت آن را نیز در ادامه آیه که هیچگاه نمیخوانند بیان داشت «قد تبین الرشد من الغی». یعنی فرمود: در دیندار کردن شما جبری به کار نرفته، چون به شما عقل و نبی و کتاب داده شده و راه رشد و کمال از راه گمراهی و هلاکت نیز کاملاً روشن شده است. این معنایش «اختیار» است و نه «آزادی». یعنی انسان اختیار دارد که خود یا دیگران را به هلاکت بیاندازد، اما آزاد نیست و در صورت ارتکاب مؤاخذه و مجازات میشود.
سه شنبه 90/12/15
منبع : زائرین