• امروز پنجشنبه 1 آذر 1403
  •  
     

    شرکت شمسا

    مشكلات ناشی از ناامنی و نبود اماكن اقامتی و حمل‌ونقل، تغذیه‌ نامناسب و قیمت‌های كنترل‌نشده، سازمان حج و زیارت را بر آن داشت...
    ادامه...

     
     
     
     

     


     
     
    زیارت گفتگو و خطابه بعثت در كلام فاطمه زهرا (علیها السلام)
     
     
     
     

    بعثت در كلام فاطمه زهرا (علیها السلام)

    نامه الکترونیک چاپ

    پاره تن رسول خدا، حضرت فاطمه زهرا، عليهاالسلام، كه در خانه وحي پرورده شده بود و صداي بال جبرئيل را شنيده بود پس از رحلت نبي اكرم، صلّي اللّه عليه وآله، و در پي جفاي بزرگي كه امت پيامبر در حق خاندان او روا داشتند، با قلبي پرخون به مسجد مدينه درآمده و رو به مردم غفلت زده خطبه اي ايراد مي كند كه در تاريخ سخنوران عرب جاودانه مي شود. آن حضرت در اين خطبه به زيباترين بيان بعثت و رسالت نبي اكرم، صلّي اللّه عليه وآله، به وصف مي كشند و حال و روز مردم جزيرة العرب را قبل و بعد از بعثت به تصوير در مي آوردند.
    حضرت فاطمه زهرا، عليهاالسلام، در ابتداي خطبه مزبور به حمد و ثناي الهي پرداخته و مي فرمايد:
    ستايش خداي را بر آنچه ارزاني داشت و سپاس او را بر انديشه نيكو كه در دل نگاشت. سپاس بر نعمتهاي فراگير كه از چشمه لطفش جوشيد. و عطاهاي فراوان كه بخشيد. و نثار احسان كه پياپي پاشيد. نعمتهايي كه از شمار افزون است. و پاداش آن از توان بيرون. و درك نهايتش نه در حد انديشه ناموزون.
    سپاس را مايه فزوني نعمت نمود. و ستايش را سبب فراواني پاداش فرمود. و به درخواست پياپي بر عطاي خود بيفزود. گواهي مي دهم كه خداي جهان يكي است. و جز او خدايي نيست. ترجمان اين گواهي دوستي بي آلايش است. و پاي بندان اين اعتقاد، دلهاي با بينش. و راهنماي رسيدن بدان، چراغ دانش. خدايي كه ديدگان او را ديدن نتوانند، و گمانها چوني و چگونگي او را ندانند. همه چيز را از هيچ پديد آورد. و بي نمونه اي انشا كرد. نه به آفرينش آنها نيازي داشت. و نه از آن خلقت سودي برداشت. جز آنكه خواست قدرتش را آشكار سازد و آفريدگان را بنده وار بنوازد. و بانگ دعوتش را در جهان اندازد. پاداش را در گرو فرمانبرداري نهاد. و نافرمانان را به كيفر بيم داد. تا بندگان را از عقوبت برهاند، و به بهشت كشاند. [1] .
    آن حضرت در ادامه در بيان آفرينش و بعثت حضرت ختمي مرتبت مي فرمايد:
    گواهي مي دهم كه پدرم محمد بنده او و فرستاده اوست. پيش از آنكه او را بيافريند برگزيد. و پيش از پيمبري تشريف انتخاب بخشيد و به ناميش ناميد كه مي سزيد.
    و اين هنگامي بود كه آفريدگان از ديده نهان بودند. و در پس پرده بيم نگران. و در پهنه بيابان عدم سرگردان. پروردگار بزرگ پايان همه كارها را دانا بود. و بر دگرگوني هاي روزگار در محيط بينا. و به سرنوشت هر چيز آشنا. محمد، صلّي اللّه عليه وآله، را برانگيخت تا كار خود را به اتمام و آنچه را مقدر ساخته به انجام رساند. پيغمبر كه درود خدا بر او باد ديد: هر فرقه اي ديني گزيده. و هر گروه در روشنايي شعله اي خزيده. و هر دسته اي به بتي نماز برده. و همگان ياد خدايي را كه مي شناسند از خاطر سترده اند.
    پس خداي بزرگ تاريكيها را به نور محمد روشن ساخت. و دلها را از تيرگي كفر بپرداخت. و پرده هايي كه بر ديده ها افتاده بود به يك سو انداخت. سپس از روي گزينش و مهرباني جوار خويش را بدو ارزاني داشت. و رنج اين جهان كه خوش نمي داشت، از دل او برداشت. و او را در جهان فرشتگان مقرب گماشت. و چتر دولتش را در همسايگي خود افراشت. و طغراي مغفرت و رضوان را به نام او نگاشت.
    درود خدا و بركات او بر محمد، صلّي اللّه عليه وآله، پيمبر رحمت، امين وحي و رسالت و گزيده از آفريدگان و امت باد. [2] .
    آنگاه رو به مجلسيان كرده و آنچه را كه پيامبر خاتم، صلّي اللّه عليه وآله، بر آنها ارزاني داشته بود، چنين برمي شمارد:
    شما بندگان خدا! نگاهبانان حلال و حرام، و حاملان دين و احكام، و امانت داران حق و رسانندگان آن به خلقيد.
    حقي را از خدا عهده داريد. و عهدي را كه با او بسته ايد پذيرفتار. ما خاندان را در ميان شما به خلافت گماشت. و تأويل كتاب الله را به عهده ما گذاشت. حجتهاي آن آشكار است، و آنچه درباره ماست پديدار. و برهان آن روشن. و از تاريكي گمان به كنار. و آواي آن در گوش مايه آرام و قرار. و پيرويش راهگشاي روضه رحمت پروردگار. و شنونده آن در دو جهان رستگار.
    دليلهاي روشن الهي را در پرتو آيتهاي آن توان ديد. و تفسير احكام واجب او را از مضمون آن بايد شنيد. حرامهاي خدا را بيان دارنده است. و حلالهاي او را رخصت دهنده. و مستحبات را نماينده. و شريعت را راهگشاينده. و اين همه را با رساترين تعبير گوينده. و با روشنترين بيان رساننده. سپس ايمان را واجب فرمود. و بدان زنگ شرك را زا دلهاتان زدود.
    و با نماز خودپرستي را از شما دور نمود. روزه را نشان دهنده دوستي بي آميغ ساخت. و زكات را مايه افزايش روزي بي دريغ. و حج را آزماينده درجات دين. و عدالت را نمودار مرتبه يقين. و پيروي ما را مايه وفاق. و امامت ما را مانع افتراق. و دوستي ما را عزت مسلماني. و بازداشتن نفس را موجب نجات، و قصاص را سبب بقاء زندگاني. وفا به نذر را موجب آمرزش كرد. و تمام پرداختن پيمانه و وزن را مانع از كم فروشي و كاهش. فرمود مي خوارگي نكنند تا تن و جان از پليدي پاك سازند و زنان پارسا را تهمت نزنند، تا خويشتن را سزاوار لعنت نسازند. دزدي را منع كرد تا راه عفت پويند. و شرك را حرام فرمود تا به اخلاص طريق يكتاپرستي جويند «پس چنانكه بايد، ترس از خدا را پيشه گيريد و جز مسلمان مميريد!» آنچه فرموده است بجا آريدو خود را از آنچه نهي كرده بازداريد كه «تنها دانايان از خدا مي ترسند». [3] .
    حضرت زهرا، عليهاالسلام، در بخش ديگري از اين خطبه به تلاشي كه پدر ارجمندش براي گسترش توحيد و اسلام متحمل شد اشاره كرده و مي فرمايد:
    مردم، چنانكه در آغاز سخن گفتم: من فاطمه ام و پدرم محمد، صلّي اللّه عليه وآله، است «همانا پيمبري از ميان شما به سوي شما آمد كه رنج شما بر او دشوار بود، و به گرويدنتان اميدوار و بر مؤمنان مهربان و غمخوار».
    اگر او را بشناسيد مي بينيد او پدر من است، نه پدر زنان شما. و برادر پسر عموي من است نه مردان شما. او رسالت خود را به گوش مردم رساند. و آنان را از عذاب الهي ترساند. فرق و پشت مشركان را به تازيانه توحيد خست. و شوكت بت پرستان را در هم شكست.
    تا جمع كافران از هم گسيخت. صبح ايمان دميد. و نقاب از چهره حقيقت فرو كشيد. زبان پيشواي دين در مقال شد. و شياطين سخنور لال. [4] .
    آن حضرت وضعيت مردم را در پيش از بعثت چنين به تصوير مي كشد:
    در آن هنگام شما مردم بر كنار مغاكي از آتش بوديد خوار. و در ديده همگان بي مقدار. لقمه هر خورنده. و شكار هر درنده. و لگدكوب هر رونده. و نوشيدنيتان آب گنديده و ناگوار. خوردنيتان پوست جانور و مردار. پست و ناچيز و ترسان از هجوم همسايه و همجوار. تا آنكه خدا با فرستادن پيغمبر خود، شما را از خاك مذلت برداشت. و سرتان را به اوج رفعت افراشت.
    پس از آن همه رنجها كه ديد و سختي كه كشيد. رزم آوران ماجراجو، و سركشان درنده خو. و جهودان دين به دنيا فروش، و ترسايان حقيقت نانيوش، از هر سو بر وي تاختند. و با او نرد مخالفت باختند.
    هر گاه آتش كينه افروختند، آن را خاموش ساخت. و گاهي كه گمراهي سر برداشت، يا مشركي دهان به ژاژ انباشت، برادرش علي را در كام آنان انداخت. علي، عليه السلام، باز نايستاد تا بر سر و مغز مخالفان نواخت. و كار آنان با دم شمشير بساخت.
    او اين رنج را براي خدا مي كشيد. و در آن خشنودي پروردگار و رضاي پيغمبر را مي ديد. و مهتري اولياي حق را مي خريد. اما در آن روزها، شما در زندگاني راحت آسوده و در بستر امن و آسايش غنوده بوديد. [5] .
    فاطمه زهرا، عليهاالسلام، در ادامه سخن به جفايي كه امت محمد، صلّي اللّه عليه وآله، پس از وفات ايشان با خاندانش روا داشتند اشاره كرده و مي فرمايد:
    چون خداي تعالي همسايگي پيمبران را براي رسول خويش گزيد، دورويي آشكار شد، و كالاي دين بي خريدار. هر گمراهي دعوي دار و هر گمنامي سالار. و هر ياوه گويي در كوي و برزن در پي گرمي بازار. شيطان از كمينگاه خود سر برآورد و شما را به خود دعوت كرد. و ديد چه زود سخنش را شنيدند و سبك در پي او دويديد و در دام فريبش خزيديد. و به آواز او رقصيدند.
    [1] همان، ص88.
    [2] همان.
    [3] همان، ص106.
    [4] شهيدي، سيد جعفر، زندگاني فاطمه زهرا، عليهاالسلام، ص126 ـ 127.
    [5] همان، ص127 ـ 128.

    یکشنبه 91/3/28

    منبع : زائرین