• امروز چهارشنبه 14 آذر 1403
  •  
     

    شرکت شمسا

    مشكلات ناشی از ناامنی و نبود اماكن اقامتی و حمل‌ونقل، تغذیه‌ نامناسب و قیمت‌های كنترل‌نشده، سازمان حج و زیارت را بر آن داشت...
    ادامه...

     
     
     
     

     


     
     

    تفسير سوره بقره

    نامه الکترونیک چاپ

    معجزه ناقض روال طبيعي‌ عملكرد قانون عليت است
    ماحصل مطلب اين‌كه معجزه نقض قانون عليت نيست، اما نقض روال طبيعي‌ عملكرد قانون هست، يعني عملكرد اين قانون طبيعي بطور طبيعي عوض شده و آن شكلي كه اين كار، طبيعي انجام مي‌گرفت، آن شكل نقض شده و اين مانعي ندارد، يعني جسمي مثل جسم حضرت ابراهيم(ع) را در حال معمولي وقتي در آتشي، مثل آن آتشي كه براي ابراهيم(ع) افروخته بودند ، اگر بيندازند كباب خواهد شد، اين شكل طبيعي‌ قضيه است، اما آيا شكل طبيعي همه‌ي محتواي قانون عليت است؟ البته نه، بلكه بخشي از آن قانون عليت است كه ما از او خبر داريم، كه زياد تكرار شده و زياد اتفاق افتاده است. پس همه‌ي محتواي قانون عليت سوزاندن آتش اين نيست كه ما در طبيعت مشاهده مي‌كنيم، ممكن است شكل ديگري هم وجود داشته باشد كه حتماً وجود دارد و او همان شكل افتادن ابراهيم در آتش است، كه در آن‌جا ديگر بدنِ مثل ابراهيم(ع) در مثل آن‌چنان آتشي نمي‌سوزد. اما اين شرايط فوق طبيعي را كه گفتيم نقض شكل طبيعي است، چه كسي به وجود مي‌آورد؟ اين را قدرت الهي براي قدرت نمايي به وجود مي‌آورد، ولذا لازم نيست هميشه به وجود بياورد، مثل قضيه اژدها شدن عصاي حضرت موسي (ع) و بقيه معجزاتي كه وجود دارد. پس به طور خلاصه عرض مي‌كنيم: معجزه يك فعل و انفعالي است كه خود آن فعل و انفعال از قانون الهي در طبيعت خارج نيست، منتها بشريت نه آن قانون را مي‌شناسد، (لااقل در آن هنگامي كه اين واقع مي‌شود) و نه توانايي دارد كه آن قانون را تحقق ببخشد، يعني آن فعل و انفعال را بوجود بياورد، ولذا تنها چيزي كه بشر از اين قانون و اثر آن قانون احساس مي‌كند خود آن فعل و انفعال است كه در خارج اتفاق مي‌افتد، او را فقط مي‌تواند ببيند، اما اين‌كه تابع چه قانوني است؟ اين را ديگر در معجزه نمي‌تواند ببيند و راز معجزه بودن هم به عجز آوردن مخاطبان است، يعني مخاطبان نمي‌توانند تحليل كنند كه اين چگونه اتفاق افتاد؟ مثل بيرون آمدن شتر از سينه‌ي كوه‌در قضيه‌ي صالح(ع) كه قومش از او خواستند از سينه‌ي كوه شتري را بيرون بياورد در حالي كه كرّه‌اي زاييده باشد و اين معجزه انجام شد. طبيعي است كه وقتي كرّه مي‌خواهد زاييده شود يقيناً در رحم او بوجود مي‌آيد و‌‌ رشد مي‌كند و از مجراي رحم بيرون مي‌آيد . اين كارها در شتر به طور طبيعي ممكن است يك‌سال طول بكشد.
    يعني آن عاملي كه موجب مي‌شود اين كرّه در شكم او به وجود بيايد و بعد رشد كند و بعد مجراي رحم آماده بشود در بيرون آمدن او، اين‌ها در ظرف يك‌سال بايد انجام بگيرد، اما عواملي را خداي متعال بوجود مي‌آورد كه اين حادثه در ظرف يك‌ساعت، يا در ظرف يك‌روز مثلاً انجام بگيرد، كه البته اين، آن قسمت آسان‌تر و تقريب به ذهن ما است، والاّ آن قسمت مشكل‌تر كه ذهن ما از آن دور است بيرون آمدن از كوه است، حالا اين كار فوق طبيعت را با‌ عوامل و علل و فعل و انفعالاتي كه همراه دارد خداي متعال چرا انجام مي‌دهد؟ براي خاطر آن هدف و داعيه بزرگي است كه پشت‌سر اين قضيه هست وآن، اعتقاد و ايمان و هدايت جمع كثيري از انسان‌هاست كه وابسته‌ي به اين حادثه است. البته اين چنين معجزاتي مربوط به همان زمان‌هاست، لكن در زمان‌هاي بعدي اين‌گونه معجزه‌ها يا كمتر بوده، يا در مواردي اصلاً نبوده، يعني هرچه به عقب‌‌تر برمي‌گرديم، مي‌بينيم معجزات خلاف روال طبيعي‌ بيشتر مي‌شود، براي اين‌كه سطح ذهن‌ها و فكرها بسيار پايين بوده و كارآيي و ميدان استدلال كمتر و محدودتر بوده است و چون بالاخره بايستي پيام الهي به بشر برسد و بشر بايد به هدايت الهي هدايت بشود، اين‌ها را مي‌آورند تا ذهن‌ها و عقل‌هاي بشر را خاضع كنند، والاّ ممكن بود خداي متعال حالتي در آن‌ها ايجاد كند مثل حالت خواب و حالت تخدير كه فكر را بپذيرند. لكن بشر مي‌بايستي بفهمد و بپذيرد و براي فهميدن و پذيرفتن او اگر استدلال و برها و علت پايين بودن ذهن‌ها كافي نبود حتماً يك چنين چيزي لازم است.

    معجزات حضرت موسي (ع)
    در باب قرآن، كه عرض كرديم قرآن معجزه است و در معجزاتي از قبيل قرآن كه تحدّي و نوعي به ميدان مبارزه آمدن است، كه بعضي از معجزات گذشته هم مثل معجزه‌ي حضرت موسي(ع) از همين قبيل است: چون در زمان حضرت‌موسي(ع) آن‌طور نوشتند و گفتند، بازار كارهاي خارق‌العاده و جادوگري رواج زيادي داشته و با كارهاي عجيبي كه مي‌كردند اذهان انسان‌ها را به‌خودشان جذب مي‌كردند. معجزه‌ي حضرت موسي(ع) هم كه نوعي به ميدان آمدن و مبارزه طلبيدن از آن كساني است كه اهل آن قدرت نمائي‌ها بودند، شبيه كار خود آن‌هاست. يعني آن‌هاكارهايي و تردستي‌هايي مي‌كردند كه در يك نگاه عاميانه و سطحي ميان كار آن‌ها و كار حضرت موسي(ع) يك شباهتي وجود داشت. يعني از نوع كار آن‌ها يا بگوييم شبيه كار آن‌ها، اما در سطح معجزه را حضرت موسي(ع) به عنوان مبارزه طلبي و به عنوان ميدان‌داري در مقابل صاحبان اين مايه اقتدار آن‌روز انجام داد.

    .