از پیغمبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(سلام الله علیهم اجمعین) مطالب عجیبی درباره محبت و توسل به سیدالشهداء(ع) و گریه و عزاداری برای ایشان نقل شده است، اما گاهی در اثر ناآگاهی و یا شبهه های شیطانی، برای بعضی جمع بین این معارف با دیگر معارف دینی و حتی نصوص قرآنی مشکل به نظر می آید. در این بحث ابتدا یک شبهه مطرح می کنیم و امیدواریم به
برکت توسل به ائمه اطهار(علیهم السلام) راه حل مقبول و دلنشینی به ما الهام شود.
ثواب گریه بر سیدالشهداء
یادم می آید امام(رض) گاهی در درس شان موعظه می فرمودند؛ یکی از مطالبی که مکرر از ایشان شنیدم این است که می فرمودند: محکم ترین آیه در قرآن کریم این آیه است؛ «فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرةٍ خَیْرًا یَرَهُ ¤ وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرةٍ شَرا یَرَهُ» (الزلزله: 8 -7) و به خصوص روی کلمه «یره» خیلی تأکید می کردند. در مقام موعظه می فرمودند که مراقب باشید چیزی را سبک نشمارید. اگر انسان حتی یک گناه را کوچک بشمارد، عقوبتش را خواهد دید و خود این گناه در آن عالم به شکل عذاب مجسم می شود. پس معنای محکم ترین آیه قرآن این است که اگر ـ العیاذ بالله ـ مبتلا به معصیتی شدیم، دیگر برگشت ندارد مگر آن که توبه کنیم تا بخشیده شویم. حال این آیه با روایاتی که ثواب زیارت و گریه بر سید الشهدا(ع) را بیان می کند چگونه جمع می شود؟ روایاتی از این قبیل که هر کس برای سیدالشهدا(ع) گریه کند همه گناهانش بخشیده می شود. یا درباره زیارت سیدالشهداء(ع) آمده که حتی یک »السلام علیک یا اباعبدالله» ثواب حج و عمره دارد. اگر در کربلا زیارت کند که ثواب نود حج و نود عمره را دارد. این روایات با آن آیه چگونه جمع می شود؟ ما شیعیان می دانیم - و حق هم همین است و همین باعث نجات مان است- که در آنچه اهل بیت (علیهم السلام) فرمودند، شک و شبهه نیست. چه بسا ما سر آن را نمی دانیم، ولی می دانیم که آنها اشتباه نمی کنند.
عکس العمل افراد - به حسب مرتبه تسلیم شان- در برابر این روایات بسیار متفاوت است. برخی که از اول خیلی گستاخانه می گویند اینها قابل قبول نیست، مخصوصاً وقتی چنین آیه ای داریم که هر کس سر سوزنی کار بد کند، حتماً نتیجه اش را خواهد دید!
برخی دیگر کمی ملایم ترند؛ می گویند این تعبیرات مبالغه آمیز است. وقتی می خواهند از چیزی تعریف کنند، می گویند هزار برابر و برای این که مردم قدر زیارت امام حسین را بدانند، تعبیرات مبالغه آمیزی کرده اند. به هر حال این سخن هم چیزی است شبیه سخن اول. انکار نیست، یک پله نرم تر است. کسانی هم مثل ما می گویند هر چه پیغمبر و ائمه(علیهم السلام) گفته اند درست است، ما عقل مان نمی رسد.
فرض کنید اگر در ذهن جوانی این باشد که آنچه درباره زیارت و عزاداری سیدالشهداء(ع) گفته شده را آخوندها درست کرده اند و اصلی ندارد، آن وقت ببینید اصلاً برای شیعه چه می ماند؟ اگر سیدالشهداء(ع) و عزاداری های محرم و صفر زیر سوال برود، مشکلات بسیاری ایجاد می شود. تنها همین نیست که مثلاً بگوییم این حدیث و این مطلب درست نیست، این اشکال به خیلی از کارها تسری پیدا می کند. اگر جوانی یک درصد احتمال بدهد که همه اینها اصلی ندارد یا اغراق و مبالغه است، کار خیلی مشکل می شود و زمینه تزلزل فکری در نسل جوان ما نسبت به این معارف به وجود می آید.
الحمدلله خداوند در جوان های ما گرایشی به اسلام و معنویت قرار داده که بی نظیر است.
مقیاس ارزش یابی
ما غالباً کارهای خوب را با مقیاس های کمی می سنجیم. مثلاً اگر کسی صد تومان صدقه داد و دیگری صد میلیون، وقتی این دو کار را با هم مقایسه می کنیم می گوییم، البته صد میلیون خیلی بهتر است چون یک میلیون برابر آن صد تومان است. وقتی هم می خواهیم درباره اشخاص و کارهای خوبی که در دنیا انجام می گیرد صحبت کنیم، با همین نظر کمی نگاه می کنیم، اما دستگاه ارزش یابی اسلام با ارزش یابی ما انسان ها تفاوت دارد؛ اولاً اصلی ترین ارزش ها را به نیت می دهد. ممکن است آنکه صد تومان صدقه داده با نیت خالصی داده باشد. اینکه تمام دارایی اش را می دهد با کسی که یک میلیون تومان برایش چیزی نیست و چه بسا وقتی این پول را می دهد ده جا می خواهد حساب کند تا دیگران هم بفهمند که ایشان این خدمت را کرده است و اسمش هم یک جایی باشد، فرق می کند. ما اینها را حساب نمی کنیم. بدانیم گاهی حساب هایی که ما می کنیم درست در نمی آید و حساب های دیگری هم در کار است.
ارزش واقعی، ارتباط با خدا
از معارف دین یاد گرفته ایم که اساس همه ارزش هایی که انسان می تواند در دنیا کسب کند ارتباط با خداست. اینکه این ارتباط چه اندازه در سعادت انسان موثر است ما عقل مان نمی رسد، اما بدانید که حتی لحظه ای توجه به خدای متعال آن قدر در سعادت انسان اثر دارد که ساختن هزار ساختمان عام المنفعه و اختراع کردن برق و کامپیوتر و کشف کردن دوای سرطان، آن اثر را ندارد. یک سر سوزن هم با او ارتباط بیابیم با بی نهایت رحمت ارتباط پیدا کرده ایم.
ما خیال می کنیم وقتی حجم عظیمی از کار ایجاد کنیم خیلی مهم است؛ ولی در مقیاس الهی چیزی مهم است که انسان را با خدا ارتباط دهد.
آسان ترین راه
بعد از این دو مقدمه، می گوییم هیچ کاری در عالم سراغ نداریم که از توجه به سیدالشهداء(ع) راحت تر و آسان تر و در عین حال نافع تر برای همه مردم باشد؛ برای همه مردم؛ مسلمان، شیعه، سنی، مسیحی، یهودی و حتی کافر بت پرست. چرا؟ چون فطرت انسان از ظلم بدش می آید و بالاترین ظلمی که در عالم انسانی سراغ داریم ظلمی است که به سیدالشهداء(ع) شد و از آن طرف آن مقاومت و بزرگواری که ایشان از خودشان نشان دادند. عواطف انسانی را هیچ چیزی بیشتر از این مسائل تحریک نمی کند. حال اگر امام حسین(ع) را به عنوان بنده مقرب خدا بشناسیم که به وسیله او به خدا مربوط می شویم، از چه راهی بهتر از این می شود با خدا ارتباط برقرار کنیم؟ این شبانه روزی که مردم در ایام محرم زندگی نمی شناسند - و هستند کسانی که دیگر شادی و لذت و خوشی زندگی و معاشرت خانوادگی شان را هم فراموش می کنند- این چقدر برای شان فایده دارد؟ بنابراین نباید تعجب کرد که خدا از روی لطف، به واسطه سیدالشهداء(ع) و توسل به آن حضرت راهی برای ارتباط ما به سوی خودش قرار داده است.
هر اشکی فایده ندارد...
البته متأسفانه گاهی در گوشه و کنار بداندیشی هایی هم وجود دارد که خیلی خطرناک است. برخی خیال می کنند امام حسین(ع) می گوید هر کاری می خواهی بکن، یک قطره اشک بریز همه اش درست می شود؟! این تصور، تصور باطل و ویران کننده ای است. این خیال، کسانی را از دین زده می کند و عامل فریب شیطان است. حسینی که افتخارش این بود که در راه خدا فدا شود و نماز را در جامعه احیا کند چگونه می گوید حالا نماز نخواندی اشکالی ندارد، یک قطره اشک بریز برایت درست می کنم! این تصور غلط است. بله اگر کسی با همان روحیه بندگی و سرشکستگی، گناه کرده، اما دید ایام عاشوراست به مجلس سیدالشهداء(ع) رفت و عزاداری و گریه کرد چون سیدالشهداء(ع) بنده محبوب خداست محبتش را نسبت به خدا زنده می کند و این حال همراه با توبه و پشیمانی از گناهان است. این حال همه گناهان را می پوشاند. یک گریه برای امام حسین(ع) می تواند همه دردها را علاج کند، اما نه هر گریه ای! ابن سعد هم برای سیدالشهداء(ع) گریه کرد. وقتی حضرت زینب(س) به گودی قتلگاه آمدند و گفتند: «اما فیکم مسلم»؛ آیا در میان شما مسلمانی نیست؟ عمرسعد هم به گریه افتاد و نظیر این گریه ها بسیار است. صرف جاری شدن اشک که اثری ندارد. بعضی ها هستند هر حادثه رقت آوری ببینند اشک شان جاری می شود؛ اینکه هنری نیست. گریه ای مطلوب است که از روی معرفت باشد...
بهترین راه ارتباط با خدا
پاسخ این پرسش که چگونه می شود گریه برای سیدالشهداء(ع) این همه اثر داشته باشد یا زیارت سیدالشهداء(ع) از حج و عمره بالاتر باشد این است که اینها از آثار عشق به حسین(ع) است که این عشق جلوه ای از عشق به خداست. یا از ابتدا به عشق خداست و در عشق به امام حسین(ع) ظهور پیدا کرده و یا همین عشق موجب شده که انسان با خدا ارتباط پیدا کند. ما اصل این مطلب را باید بپذیریم سعی کنیم معرفت و محبت و عشق مان را به سیدالشهداء(ع) از آن جهت که بنده عزیز خداست تقویت کنیم. آن وقت این امر خود به خود باعث می شود که در سایه زیارت و علاقه به سیدالشهداء(ع) و بردن نام و گریه و عزاداری کردن برای ایشان محبت ما به خدا زیاد بشود و اصل سعادت هم همین ارتباط با خداست. همه چیزهای دیگر به این عنوان در دستگاه ارزشی الهی معنی پیدا می کند و عشق به سیدالشهداء(ع) چون بهترین راه برای ارتباط با خداست ارزشش از همه چیز بیشتر است.
دلیلش هم این است که این راه است که می تواند عواطف انسانی را در جهت خدا سوق بدهد. هیچ عبادتی چنین اثری ندارد که قلب انسان را به طرف خدا تحریک کند و همه ارزش های ما از این جا سرچشمه می گیرد که رفتار ما، دل ما، عشق ما، علاقه ما و توجهات ما به طرف خدای متعال منعطف شود. چون این راه بهترین راه برای این ارتباط است، ارزشش از همه چیز دیگر بیشتر است.
آن خلوصی که خدا در سیدالشهداء(ع) دید اگر همه گناهکاران را به برکت او بیامرزد هیچ تعجبی ندارد. همه میهمان او بشوند. آن قدر پیش خدا مقام دارد که به خدا بگوید همه را می خواهم میهمانی کنم هیچ تعجب نکنید؛ البته حکمت الهی سر جای خودش هست یعنی هر کسی هر کار خیری کرده متناسب با خودش پاداش خواهد برد، اما نهایتاً اگر همه دوستان امام حسین(ع) روز قیامت آمرزیده شوند تعجب نکنید. البته ممکن است شرایط شان در عالم برزخ تفاوت بکند یا مقاماتی که به آنها داده می شود خیلی متفاوت باشد ...
¤در دیدار جمعی از فرماندهان و مدیران ارشد نیروی دریایی، (90/8/16 )، منبع سایت معظم له
چهارشنبه 90/9/2