اجتماع بزرگ و كمنظير مردم در روز اربعين در كنار مرقد شريف امام حسين(عليهالسلام) پديدهاي شگفتآور و شكوهمند است و هرگاه دشمنان اهلبيت: در صدد منع شيعيان از حضور در اين مراسم برآمدند، نهتنها از شمار زائران كاسته نشده؛ بلكه بر آنها بسيار افزوده شده است.
امام حسين(عليهالسلام) با فداكاري و جانفشاني خود، حقايق بسياري را جاودانه كرد و بدين وسيله براي مستضعفان، اشك و عبرت را در كنار هم به يادگار نهاد تا با اين دو سلاح در برابر دشمنان بايستند و آنها را از ستم در حق بيگناهان و مستضعفان بازدارند.
در طول تاريخ، مبارزان و مجاهدان بسياري به خونخواهي سيدالشهدا(عليهالسلام) و اقامة شعائر حسيني برخاستهاند. مراسم شيعيان در عاشورا و اربعين و نيز اجتماع عظيم اربعين حسيني، براي كساني كه فكر تعرض به عواطف و احساسات حسيني را در سرميپرورند، يك تهديد و هشدار است.
اين نوشتار ضمن برشمردن ابعاد گوناگون قيام امام حسين(عليهالسلام) به نقش اين قيام در گسترش نهضتهاي آزاديخواهانة شيعيان در طول تاريخ اشاره ميكند.
امروزه در دنيا كمتر كسي است كه نام «كربلا» و دو حرم شريف واقع در آن و آيينهاي حسيني و روز اربعين را نشنيده باشد. اين نامها و عناوين، همه به حسين بن علي بن ابيطالب(عليهالسلام)، نواده رسول خدا9 اشاره دارد كه در روز دهم محرمالحرام سال 61 هجري، در سرزمين كربلا در عراق، به شهادت رسيد و هر سال به مناسبت فرا رسيدن اربعين شهادت آن حضرت(عليهالسلام) اين محفل و گردهمايي عظيم به نام «اربعين» برگزار ميشود.
در يكي از اين دو حرم شريف امام حسين(عليهالسلام) و تعدادي از اهلبيت و ياران شهيد او در روز عاشورا به خاك سپرده شدهاند و حرم ديگر، مرقد برادر بزرگوار امام، يعني حضرت عباس(عليهالسلام) است كه در همان روز بر ساحل رود فرات شهيد گرديد.
امام حسين(عليهالسلام) با فداكاري و جانفشاني خود، حقايق بسياري را جاودانه ساخت كه به مناسبت، دو مورد از آن را كه به حيات امت اسلامي مربوط است و بر عهده دو گروه وسيع، يعني مستضعفان و انقلابيون مجاهد قرار گرفته، يادآور ميشويم:
نخست، غم و اندوهي است كه در واكنش به مصائب وارد شده بر امام حسين و اهلبيت و اصحابش: نشان داده ميشود؛ فاجعهاي در كمال خشونت و وحشيگري كه در تاريخ اسلام، بلكه در تاريخ جهان بينظير بود.
دوم، مبارزه قهرمانانه و شهادتطلبانهاي است كه امام حسين(عليهالسلام) و همراهان اندكش كه كمتر از صد نفر بودند، در راه رسيدن به هدف والاي خود، در آن معركه نابرابر از جهت تعداد و تجهيزات، به نمايش گذاشتند؛ امّا سيدالشهدا و يارانش با تمام توان مقاومت كردند و با جهاد در راه خدا، خود را در آغوش مرگ افكندند و با دليري و رشادت، در رسيدن به مقام شهادت، بر يكديگر سبقت ميجستند.
بنابراين واقعه عاشورا با توجه به امر نخست، براي مستضعفان و محرومان دنيا، بهويژه شيعيان كه آن حضرت را ميشناختند، مايه اندوه و مصيبت و عزاداري شد و با توجه به امر دوم، امام حسين(عليهالسلام) و اصحابش، براي انقلابيون و مبارزين راه آزادي و عدالت و اصلاح در دنيا در طول تاريخ، بهويژه براي آنان كه به امام حسين(عليهالسلام) همچون يك الگو و مقتدا باور دارند، سرمشق و درسآموز و اسباب آگاهي و تنبّه شدند.
مستضعفان و انقلابيون، همواره اكثريتي خاموش و سركوب شده، بودهاند؛ اما از ابزاري قويتر و مستحكم برخوردارند كه همان اميد به وعده ياري خداوند و اتكا به سلاح اراده است كه خداوند در فطرت آنها به وديعت نهاده است.
حكومتهاي قدرتطلب و زورگو با وجود قدرتنماييهاي ظاهريشان، هميشه در اقليت بودند، هرچند قدرت مالي و سلاح داشتند، ولي پيوسته از توده مردم در هراسند، با اينكه آنان دستشان از ثروت و سلاح خالي است؛ زيرا تودهها كه در اكثريتند، آرمانها و گرايشهاي مقدسي دارند كه نسبت به آنها بيتفاوت نيستند و واكنش نشان ميدهند. همچنين ايمان و اعتقادي دارند كه به واسطه آن، به حركت و جنبش درميآيند. اما مستكبران و سلطهجويان، نه عواطف و گرايشهاي مقدس دارند و نه ايمان و اعتقادي.
به يقين حاكمان جور، قدرتشان منحصر در بهكارگيري زر و زور است؛ لكن اراده انسان هر سلاحي را از كار مياندازد و بياثر ميگرداند. اما اعتقادي كه مردم خود را به آن مسلح ساختهاند و ارادهاي كه بر آن تكيه زدهاند، پيوسته در حال استحكام بيشتر است و عواطف و گرايشهاي مقدس آنان پيوسته در جوشش و خروش. تاريخ نيز گواه است كه حكومتهاي خشن و بيرحم، زودتر سرنگون ميشوند و به خواري و ذلّت ميافتند و اين معناي تحقق «كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللهِ» است.
گروههاي انقلابي و جهادي كه از زمره مستضعفانند، از پيشگامي در عرصههاي خطر و رويارويي با حاكمان و سلطهگران و گذشتن از همه امكانات و راحتيها و تقديم شهدا، از ديگران متمايز ميشوند. اينان همان گروهي هستند كه آنچه امام حسين(عليهالسلام) در ميان امت اسلامي بر جاي نهاد، محقق ميسازند. البته اين گروهها در فعاليتهاي انقلابي خود، با خطرها و آسيبهايي روبهرو هستند؛ از جمله:
1. همواره از سوي قدرتهاي ظالم، در معرض بيرحمي و تعقيب و آوارگي قرار دارند و با روشهاي گوناگون سركوب و كشتار، تهديد ميشوند.
2. خطر ديگر، افتادن در ورطه يأس و ناكامي است كه با طولاني شدن كار و به تأخير افتادن پيروزي و انتظار درازمدت، بروز مييابد.
3. پس از پيروزي نيز اين خطر وجود دارد كه انقلابيون سرگرم دنيا شوند و حكومت و ثروت و مقام، آنها را به فتنه اندازد و عقبگرد كنند.
كمتر در تاريخ اتفاق افتاده كه فاتحان به راه و روش نخستين خود پايبند مانده باشند؛ بلكه بيدرنگ، اكثر ايشان دگرگون شده، حتي از ا هدافي كه خود تعريف كرده و براي آن به مبارزه و جهاد برخاستند، رويگردان شدهاند. اين اكثريت عقبگرد كرده، البته در مقابل اقليتي كه ميخواهد به سيره و شعار نخستين انقلابي خود ملتزم بماند، ميايستد و اينجاست كه اختلافات شكل ميگيرد و شقاق و جدايي ميان انقلابيون آهسته آهسته خود را نشان ميدهد.
هرگاه مبارزان مقاوم و پايبند به اصول، تنها بمانند، دشمنان و منافقان و باقيماندههاي رژيم گذشته آنها را هدف قرار ميدهند و با سوء قصد و ترور شخصيت از ميان بر ميدارند. حتي اكثريت انقلابيون منحرف و از راه باز مانده، اقليّت صبور و مقاوم را تاب نميآورند و چون آنها را در برابر زيادهخواهيها و تمنيات و شهوات خود مانع ميبينند، ميكوشند تا بركنارشان كنند و از سر راه خود بردارند.
در چنين هنگامهاي همان اكثريت از مجاهدان كه با مستضعفان بودند و اينك از آنها و اهدافشان جدا شدهاند، به سلطهاي نو رسيدند، بلكه به همان اندازه حكومت جبّارانه پيشين تبديل ميشود؛ با اين تفاوت كه اينان جهاد و مردمگرايي و دين و نام امام حسين(عليهالسلام) را شعار خود قرار ميدهند و خود را والي و حاكم بر ساير مستضعفان ميشمارند و دليل و حجتشان اين است كه مجاهدت كردهاند و شكنجهها و زندانها و تبعيدها چشيدهاند و اينك به آن پيروزي كه ميخواستهاند، نائل شدهاند و اكنون استفاده و بهرهمندي از نتايج مبارزههاي سرسختانه و طاقتفرسا حق ايشان است! يعني اين اكثريت طلبكار، هدفهايي را كه خود مشخص كرده بودند، يكسره از ياد ميبرد و مستضعفاني را كه با پشتيباني آنان، حركت انقلابي خويش را آغاز كرده و به قدرت رسيده بودند، همه را به فراموشي ميسپارد.
هرگاه انقلابيون از تحقق اهداف والايي كه حسين بن علي(عليهالسلام) نشان داده و به خاطر آن پيامبران و رسولان و ائمه و عالمان و شهدا به مسلخ كشيده شدند، ناتوان گردد، بار همه مشكلات و سختيها بر عهده مستضعفين كه تنها ماندهاند، قرار ميگيرد؛ همان جماعتي كه تكيه و اعتمادشان بر عقيده و ايمان است و هيچ امكانات و سرمايهاي جز ايمان و شور انقلابي خود ندارد و همچنان كه گفتيم، اين شور انقلابي، شعلهاي است كه خاموش نميشود و گرمايش به سردي نميگرايد. آنها به آنچه دارند، قناعت ميكنند، بيآنكه نسبت به دنيا و حكومت دنيايي چشم طمع دوخته باشند.
مصيبت امام حسين(عليهالسلام) در نگاه اين گروه، شعلهاي است كه سرد و خاموش نميشود و حرارتي است كه فرو نمينشيند. حسين(عليهالسلام) در جان و دل اين مردم زنده است؛ از اين رو تا چشمانشان اشك دارد و راه و روش سيدالشهدا(عليهالسلام) چراغ راه ايشان است، بر او ميگريند و سوگواري ميكنند و چندان كه خون در رگهاشان جاري و در بدنهاشان توان و نيرو هست، در حقّش خونها بذل ميكنند تا بگويند در راه حسين(عليهالسلام) و اهداف او جان خود را تقديم ميدارند و هر چه ميتوانند، در استمرار ياد و فكر او و گسترش علوم و معارفش ميكوشند.
و اينك همان مردم شيفته و عاشقاند كه رو به سوي دو بارگاه شريف دارند و در فاصله حرمين، پابرهنه هروله ميكنند تا نشان دهند كه در راه حسين(عليهالسلام) و نهضت مقدسش، آمادگي هر حركتي در آنها هست و هرگز از پاي نمينشينند.
حاكمان ستمگر در طول تاريخ كوشيدهاند تا با انواع مكر و نيرنگ، حركت مستضعفان در مسير سيدالشهدا(عليهالسلام) را فرو بنشانند و پرتو نوراني انقلاب او را خاموش كنند؛ اما جز خسارت و زيان بهرهاي نبردهاند و برعكس، آتش اشتياق مردم به حسين بن علي(عليهالسلام) و نهضت روشنگرانه او را شعلهورتر نمودهاند. كار به جايي رسيد كه متوكل زمين كربلا را شخم زد و با خاك يكسان كرد تا آثار مرقد حسيني را به كلي نابود گرداند، كه البته به هدفش نرسيد و ناكام ماند.
دشمنان اهلبيت: هر گاه خواستهاند مردم را از روي آوردن به دو مرقد و حرم شريف مانع شوند، هرگز از شمار زائران كاسته نشده؛ بلكه بر آنها بسيار افزوده شده است؛ چندانكه از همه گروهها و اصناف و از نقاط مختلف جهان، جمعيتي چندميليوني راهي كربلا ميشوند و پابرهنه خود را به بارگاه ملكوتي حضرت سيدالشهدا(عليهالسلام) ميرسانند.
اين تاريخ معاصر عراق است؛ عراقي كه نواصب و تكفيريها تكريت و الانبار را در آن به اشغال خود درآوردند و سفّاح سفّاك و خونريز و ستم پيشه تكريت (صدام)، در همه عراق، مردمان شيفته امام حسين(عليهالسلام) را مورد هجوم و كشتار قرار داد و در طول حاكميت ظالمانه خود نزديك به شش ميليون نفر را به قتل رساند و بسياري را نيز مورد شكنجه و بازداشت و ترور و زندان و تبعيد و مصادره اموال قرار داد. روحيه پليد طايفهگري در وجود اين انسان خبيث كار را به جايي رساند كه بعضي شهرهاي عراق (بهويژه شهر مقدس كربلا) را بمباران كرد و پناهندگان به مرقد امام حسين(عليهالسلام) را در داخل حرم مورد ضرب و شتم قرار داد و عدهاي را در همانجا به شهادت رساند. آثار جنايت او هنوز بر ديوارهاي مرقد مقدس باقي و آشكار است.
افزون بر اين، ويران كردن مساجد و مدارس ديني و حسينيهها و نيز از بين بردن ابزارها و نشانههاي عزاداري و هدف قرار دادن ديوانهوار شهر كربلا با موشكها و گلولهها و خمپارهها، از ديگر جنايات صدّام و حزب بعث در دشمني با مظاهر دينداري و محبت به اهلبيت پيامبر9 بود. صدام ميخواست ياد و خاطره امام حسين(عليهالسلام) را ريشهكن نمايد و شعائر حسيني را نابود سازد و وجود مقدس او را از ذهن و زبان مردم مستضعف يكسره بزدايد؛ اما هرگز به هدف پليدش نرسيد؛ همچنان كه اسلاف او از بنياميه و مروانيها و عباسيها نيز نتوانستند محبّت حسين(عليهالسلام) را از دلهاي مردم ريشهكن سازند.
بلكه ميبينيم مردم مستضعف در همه كشورهاي جهان، از بالاترين نقطه شمال تا پايينترين منطقه جنوب، و از مشرق تا مغرب، با وجود اختلاف در آيين و مذهب و فرقه و گروه، بيدار شدهاند و به نهضت امام حسين(عليهالسلام) و اهداف آن آگاهي يافتهاند و در مناسبتهاي مختلف، به صورت انفرادي و گروهي، سواره و پياده، رو به حرم و مرقد سيدالشهدا(عليهالسلام) ميآورند تا از روح و حقيقت حسيني توشه برگيرند.
اين جماعتها و دستهها كه امسال(1392ش) تعدادشان به 6331 موكب و دسته عزاداري رسيده بود، از داخل و خارج عراق، خود را به كربلا رسانده و جلوههايي عظيم از عشق و دلدادگي به ابيعبدالله الحسين(عليهالسلام) را به نمايش گذاشته بودند. اجتماع بزرگ و كمنظير مردم در روز اربعين، در كنار مرقد شريف امام حسين(عليهالسلام) از جهت تعداد عزاداران و نيز حضور طيفهاي مختلف مردم، از نژادها و رنگها و اديان و مذاهب گوناگون، پديدهاي شگفتآور و شكوهمند را آفريده است. البته بايد توجه داشت كه اجتماع روز اربعين، بيهيچ اعلان و دعوت و سازماندهي خاصي صورت ميگيرد و مردم به خواست و رغبت خود آن را برپا ميكنند.
اجتماع عظيم و منحصربهفرد روز اربعين در عصر ما بزرگترين دليل و گواه است بر اين سخن كه: آنچه امام حسين(عليهالسلام) با نهضت بزرگ و متعالي خود در تاريخ ماندگار كرد، بر شانههاي امت مستضعف به سرمنزل خود ميرسد و اقامه ميگردد.
مبارزان و مجاهدان بسياري در طول تاريخ به خونخواهي اباعبدالله و اقامه شعائر حسيني برخاستهاند. اولين حركت با شعار «يا لثارات الحسين» توسط توابين صورت گرفت و سپس ابوالاحرار زيد شهيد(عليهالسلام) و سادات برگزيدهاي همچون حسين شهيد فخ و ديگر فرزندان نمونه پيامبر9 اين راه را ادامه دادند و در ماندگار كردن نام امام حسين(عليهالسلام) و قيام او، جانفشانيها و از خودگذشتگيهاي بسيار نشان دادند و به دنبال ايشان، شيعيان اصيل و شرافتمند به هر شهر و حكومتي كه وارد شدند و در آن اقامت كردند يا از آن گذشتند، در تحقق اين هدف از هيچ كوشش و ايثاري دريغ نورزيدند.
مجاهدين بسياري نيز با حاكم جبّار و درندهخوي عراق درافتادند و جنگيدند و شهداي بزرگي از اهل علم و معرفت و فضيلت را تقديم كردند تا اينكه به ياري خدا و همت مردم سرافراز عراق، حكومت را در اختيار گرفتند. اميد كه خداوند آنها را توفيق دهد در خدمت مردم عراق و رشد و تعالي ايشان، اهدافي را كه اعلان كردهاند، تحقق ببخشد؛ بهويژه در گسترش شعائر حسيني و پيامها و اهداف نهضت او، به وعدههاي خود عمل كنند و مردم را در برپايي مراسم عاشورا و اربعين و مانند آن، تنها نگذارند؛ بلكه با كمكهاي دولتي و حمايتهاي مادي و معنوي، آنها را پشتيباني و تقويت كنند. مبادا براي روشنفكران مدعي آزادي و جامعه مدني و دموكراسي فرصتي فراهم شود كه به مواهب ايماني و عقيدتي مردم و عواطف ايشان نسبت به شعائر و برنامهها و عزاداريهاي حسيني دستدرازي كنند؛ چراكه مردمِ هواخواه امام حسين(عليهالسلام) همواره در كمين و مراقب كساني هستند كه بخواهند متعرض اين شعائر حسيني و نهضت و قيام كربلا شوند و در هر كجا و در هر زمان و از سوي هر كس چنين خطايي سر بزند، با آن مبارزه ميكنند.
مراسمي كه شيعيان در عاشورا و اربعين برگزار ميكنند و نيز اجتماع ميليونياي كه با حضور مسلمانان و توده مردم از اديان و مذاهب گوناگون تشكيل ميشود، براي كساني كه در مخيلهشان فكر تعرض به عواطف و احساسات حسيني را ميپرورند، يك تهديد و هشدار است. فرد فرد عزاداران امام حسين(عليهالسلام)، براي تعدي كنندگان به شعائر حسيني، يك تهديد و خطر بزرگ است و هر گام ايشان، گلولهاي است كه سينه معاندين را نشانه گرفته است. صدام با همه وحشيگرياش نتوانست ياد و نام حسين را از دل مردم ببرد و اينك كه سالهاست طاغوتش درهم شكسته، اين شبپرههاي كورباطني كه شبانه و مخفيانه عمل ميكنند، نيز نخواهند توانست با ترور و ايجاد وحشت و انفجار، در شعائر و آيينهاي حسيني اخلال كنند.
مستضعفان شيفته سيدالشهدا(عليهالسلام) سرسختتر از آنند كه اينگونه اعمال در عزم و ارادهشان مؤثر افتد. برنامهها و اهداف و فرهنگ ايشان در مقايسه با آن ناصبيهاي نادان و آدمكش، بسيار برتر و متعاليتر است و خود باشرافتتر و خوددارتر از آنند كه به اعمال پست و حقيرانه و سطحياي چون ترور و انفجار و آدمكشي ناحق دست بزنند.
دوستداران ابيعبدالله(عليهالسلام) در روشنايي روز چنين اجتماع ميليوني را برپا ميكنند و عقايد راستين و انديشههاي پاك خود را فرياد ميزنند و با بلندترين و رساترين صدا، ولايت و مودّت خود نسبت به اشرف مخلوقات، يعني حضرت محمد9 و خاندان پاكش: را ابراز ميدارند و در پرتو تعاليم قرآن و اهلبيت: راه اسلام را خواهند پوييد.
اين تظاهرات و راهپيمايي مردمي، به اين شكل و روش و با اين هدف بلند و والا چيزي است كه اهل دنيا را به حيرت و شگفتي واداشته و مردم به حقيقت تشيع و روحيه پايداري و مقاومت و محبت در آن پي بردهاند. همچنين اين تجمع عظيم نشان ميدهد كه شيعيان در اينكه بايد با مديريتي قوي و سازماندهي تشكيلاتِ خود، از اصول و عقايد خويش محافظت كنند، ديدگاه واحد دارند؛ چندان كه قدرتمندان و حاكمان خودسر و زورگو نتوانند در اين تشكيلات نفوذ كنند و اثر بگذارند، و اين همه از سر اقتدا به قيام حسيني و اهداف و نتايج آن است؛ چون اين قيام، مستند به امام حسين(عليهالسلام) است كه پيشوايي الهي بود، نه پادشاه و خليفه و حاكم نظامي؛ بلكه الگو و سرمشق و حقطلبي الهي و اصلاحگري ديني بود و همه آنچه داشت را در راه خدا تقديم كرد و خداوند به پاداش اين اخلاص و فداكاري، ولايت و محبت مؤمنان نسبت به او و به قيام و نهضتش را عطا فرموده و چنان منزلت و مكانت عظيم و قدرتي به او بخشيده كه ميتواند هر ساله مردم را در چنين گردهمايي باشكوه و بينظيري گرد آورد.
سيدالشهدا(عليهالسلام) براي مستضعفان هم اشك را به يادگار نهاد و هم عبرت را تا با اين دو سلاح، با دشمنان مقابله كنند و آنها را از تعدي و ظلم در حق بيگناهان و مستضعفان بازدارند. به يقين اين دو يعني «اشك» و «عبرت» ديري نميپايد كه ريشههاي ظلم و عداوت را برميكَند و حكومتهاي بيدادگر را در هر موقعيتي كه به نام فرهنگ و تمدن و دموكراسي جلوهگري كنند و به طرق گوناگون قساوت و وحشيگري به خرج دهند، از ميان برميدارد.
پس جنبش مستضعفان بايد شكل بگيرد و تداوم يابد تا آن مُصلحِ وعده داده شده كه در امامت و كرامت و اهداف و قيام، وارث حسين بن علي(عليهالسلام) است، ظهور نمايد و دولتي كريمه و ممتاز را پايهگذاري كند و مسلمانان را عزّت ببخشد و حاكمان ظلم و شرك و هودارانشان را هلاك سازد و نعمت را «بر كساني كه در زمين به استضعاف كشانده شدهاند و ما آنان را پيشوايان و ميراث بر روي زمين قرار ميدهيم»، كامل گرداند.