مشروح مصاحبه مصطفی قاسمی با خبرگزاری فارس در خصوص خدمات سردار حاج قاسم سلیمانی در برهه حساس حضور داعش در عراق
خبرگزاری فارس ـ گروه حج و زیارت ـ مریمسادات آجودانی: پس از سرنگونی صدام و نامناسب شدن وضعیت امنیت در عراق و بعد از آن ورود گروه تروریستی داعش در این کشور، داعش به شهرهای موصل و پس از آن به اربیل حمله کرد و موصل به طور کامل و بخشی از اربیل را به تصرف خود درآورد. با این اقدام تروریستهای داعشی، عراقی که تا حدودی به آرامش رسیده بود و زائران کشورهای مختلف به زیارت کربلا، نجف،کاظمین و سامرا مشرف میشدند، به یکباره ملتهب و ناآرام شد؛ تا جایی که سفارتخانههای بسیاری از کشورها تعطیل شد و عتبات از زائران خارجی خالی. با این وجود، سفارت ایران همچنان فعال بود و زائران ایرانی نیز در عتبات حضور داشتند.
پس از آن نوری مالکی، نخست وزیر وقت عراق و دولت این کشور برای مبارزه با داعش از ایران درخواست کمک کردند و ایران نیز برای برقراری امنیت در منطقه وارد میدان شد و در کنار ارسال کمکهای نظامی، برخی از فرماندهان و نیروهای نظامی برای مقابله با داعش عازم عراق شدند در این بین سردار سلیمانی به عنوان فرمانده نیروی قدس برای مشاوره در صحنه نبرد حضور و نقش مهمی در طراحی، آموزش و راهنمایی فرماندهان ارتش و حشد الشعبی عراق به منظور سرکوب داعشیها داشت.
برای اطلاع از وضعیت اعزامها و نقش سردار سلیمانی در برهه حساسی که داعش در عراق حضور داشت، سراغ مصطفی قاسمی، مدیرعامل شرکت شمسا که در آن دوره نماینده سازمان حج و زیارت در عراق بود، رفتیم که مشروح گفتوگوی فارس با او را اینجا بخوانید:
حاج قاسم چگونه توانست بر داعش پیروز شود؟
من در عراق و سوریه که حاج قاسم حضوری شایسته داشت، فعالیت داشتم. برای همین هم با عمق رفتار و تفکر ایشان کمی آشنا هستم. بستر مردمی و گروههای مقاومت نشان میدهد که حاج قاسم چه راهی در دل آنها باز کرده است. در سوریه و عراق کار کردن واقعا سخت است، اما اینکه چگونه بین مردم نفوذ پیدا کنی، آن هم نه از نظر قدرت نظامی، بلکه از نظر قلبی خیلی مهم است. حاج قاسم آنقدر برای نفوذ در دل افراد تدبیر داشت، معتقد به ورود با قدرت نظامی نبود. ما چه تجهیزاتی در عراق و سوریه داشتیم که به داعش غلبه کردیم؟ ایشان تئوری جدیدی را در عراق و سوریه پایهگذاری کرد و آن هم استفاده از مردم برای پیروزی بر دشمن بود. ما در ایران بر اساس فرموده امام (ره) که بسیج را مطرح کردند، سابقه اقدامات مردمی را داشتیم. اما در عراق و سوریه که چنین حرکتهایی نبود.
حاج قاسم در این دو کشور از ناحیه ایران بر اساس پروتکل امنیتی فعالیت میکرد و ایران غیرقانونی وارد این کشورها نشده بود. حاج قاسم هم نفر اول این ماجرا بود. تشکیل بسیج را حاج قاسم در عراق با عنوان حشدالشعبی به واسطه مهندس ابومهدی شروع کرد. البته در عراق تشکلی به عنوان لشکر ۹ بدر وجود داشت که فرماندهان آن به عنوان فرماندهان حشدالشعبی فعالیت خود را ادامه دادند. حضرت آیتالله سیستانی فرمان تاریخی و مهمی برای مبارزه با داعش در قالب حکم جهاد صادر کردند، در حالی که آیتالله سیستانی در سختترین شرایطی که در عراق زندگی میکردند، حکم جهاد نداده بودند و زمان جنگ ایران و عراق هم همینطور. در زمان صدام و پس از سقوط صدام، شاید اولین حکم جهاد توسط حضرت آیت الله سیستانی تاکنون بر علیه داعش بوده است؛ یعنی اهمیت بسیار زیادی را ایشان برای مقابله با این تفکر قائل بودند.
پس از حضور داعش در عراق، سردار سلیمانی هم متوجه شده بود که طراحی داعش این بود تا در منطقه بمانند و اتفاق بزرگی رقم بزنند و تغییرات ژئوپلتیک را در عراق و سوریه و ایران ایجاد کنند. از طرفی پایگاه اصلی آنها که عراق وسوریه بود، به عنوان سرزمین دولت اسلامی عراق و شام که مخفف کلمه داعش است، قرار بود تا کشورهای اطراف گسترش یابد. اما حاج قاسم بساط اینها را جمع و بزرگترین هدف دشمن که استقرار در عراق و شام برای گسترش در منطقه بود، خنثی کرد. داعش بنا بر گسترش قلمرو خود در منطقه را داشت که حاج قاسم آنها را متوقف کرد و به نیروهای حشدالشعبی به واسطه دوستان نیروی قدس آموزش داد و آنها را برای مبارزه با داعش مهیا ساخت.
زمانی که داعش موصل را تصرف کرد و بسیاری از سفارتخانهها تعطیل شدند، ایران همچنان در عراق حضور داشت و زائران هم در عتبات به زیارت میپرداختند. در آن برهه چگونه زائران را مدیریت کردید و نقش حاج قاسم در تأمین امنیت زائران چگونه بود؟
از سال ۸۹ تاکنون نیز در حوزه عراق توفیق نوکری زائران حسینی را داشتم. به همین دلیل مقتضیات عراق را تا حدودی میشناسم. در دورهای که داعش موصل را تصرف کرده بود و در این شهر درگیری بود، یعنی سال ۹۴ – ۹۳ سازمان حج و زیارت ۲۴ هزار زائر در عراق داشت. در آن مقطع زمانی که ایران برای مبارزه با داعش وارد میدان شد، نزدیک ماه رمضان بود. به یاد دارم آنقدر شرایط سخت شده بود، جلسهای با نماینده وقت بعثه مقام معظم رهبری و نماینده سازمان حج به واسطه مدیریت عملیات شمسا همراه و تشکیل شد. در آن جلسه گفتند سریع اعلام کنیم تا هواپیما و اتوبوس مهیا شود و زائران را از عراق خارج کنیم، چرا که ممکن است مشکلاتی برای زوار ایجاد شود. همان زمان با توجه به اینکه با ادبیات نظامی آشنایی کمی داشتم، پیشبینی کردم فاصله از موصل تا کربلا (۴۸۶ کیلومتر)و از موصل تا نجف (۵۵۰کیلومتر) است و به این سرعت مشکلی ایجاد نمیشود. از طرفی وجهه جهانی مهم بود. ایرانی که وزنه سنگین در عراق برای آرامش شیعه بود، اگر میخواست به یکباره عراق را خالی کند، مناسب نبود. چون همه سفارتخانهها رفته بودند، اما ایران همچنان پابرجا بود. خدمت آقای داناییفر، سفیر وقت کشورمان در عراق رفتم و اوضاع را پرس و جو کردم و ایشان هم گفتند خدمت دبیر اول سفارت بروم. از ایشان اوضاع را خواستم و وضعیت و تعداد زوار را توضیح دادم. ۱۰هزار نفر در نجف، ۱۰ هزار نفر در کربلا و ۴ هزار نفر در کاظمین زائر داشتیم. ایشان به ما گفت اگر امشب از اینجا رفتید و خبردار شدید سفارت را گرفتند، تعجب نکنید. اوضاع تا این اندازه ناامن بود. فکر میکنم حاج قاسم و آقای نوری مالکی نخست وزیر عراق هم در این کشور تشکیل جلسه داده بودند.
با وجود این شرایط، آقای اوحدی که رئیس سازمان حج و زیارت وقت بود، از ما درباره وضعیت عراق پرسید که ما هم شرایط بحرانی را توضیح دادیم و مقرر شد پروازها همه از فرودگاه نجف انجام شود و هیچ پروازی از فرودگاه بغداد نداشته باشیم. مردم نمیدانستند چه اتفاق بزرگی در حال رخ دادن است. با این وجود ما صبح روز بعد چهار هزار زائر را از کاظمین به سمت کشور بردیم و به آنهایی که قرار بود از نجف یا کربلا به کاظمین بروند، گفتیم حرکت نکنند و در نهایت در آن دوره دیگر ورودی به عراق نداشتیم و مقرر شد همان تعداد زائر را مدیریت کنیم. در عراق هیچ کسی نبود و سفارتخانههای بسیاری از کشورها تعطیل شدند. قبل از این اتفاقات مأموران عراقی برخوردی سختگیرانه نسبت به ایران داشتند و حتی افرادی که گذرنامه خدمت و یا دیپلماسی داشتند نیز به سختی تفتیش میکردند. اما در هنگام حضور داعش وقتی میگفتیم ایرانی هستیم، کاری نداشته و عزت و احترام میگذاشتند.
در آن زمان برنامهریزی کردیم که زائری به عراق وارد نشود و پروازهای بغداد از فرودگاه نجف انجام گیرد و ما به سمت کاظمین هم زائری اعزام نمیکردیم. البته نزدیک ماه رمضان بود و هر ساله برای تجدیدنظر در فرآیندها و ناوگان حمل و نقل، هتلها و آشپزخانه های مرکزی در نیمه اول ماه رمضان سفرها متوقف میشد.
با توجه به این شرایط تنها کسی که مقاومت کرد تا زائران در آن برهه در عراق بمانند و تا آخرین روز در عراق حضور داشت، حقیر بود. حتی در آن برهه مدت حضور زوار را کاهش ندادیم، بلکه به جای اینکه در کاظمین یک شب بمانند، در کربلا یا نجف حضور داشتند. تا اینکه گروهها به ترتیب که هفت روز را گذراندند، به کشور بازگشتند و آنهایی که هوایی بودند از فرودگاه نجف اشرف و آنهایی که زمینی بودند از کربلا به سمت مرزها از عراق خارج میشدند. در روزهای آخر نهایت پنج هزار زائر در عراق داشتیم. در آن دوره مصاحبهای با رسانه خارجی داشتیم و گفتند که شما چرا از عراق خارج نشدید؟ همه زوار خارجی به کشورشان برگشتند. ما هم با آرامش گفتیم مشکلی وجود ندارد و زائر داریم. همین صحبت آرامشی برای مردم به ارمغان آورد. از بیان سفیر جمهوری اسلامی میشد استنتاج کرد که روش ما با مناسبات سیاسی ایران و عراق تطبیق دارد.
اتفاقاتی که افتاد در آن برهه برای حضور ایران خوب بود. البته این اقدامات همه ناشی از تفکر حاج قاسم ودیدگاه نماینده ولیفقیه و رئیس سازمان حج و زیارت بود. درست است که آن زمان حاج قاسم را نمیدیدیم، اما افکار ایشان در آنجا حاکم بود. زیارت حوزه مهمی است و امام حسین (ع) این توفیق را شاید به هر کسی ندهد. تفکر و استمرار دیدگاههای حاج قاسم و افرادی که با ایشان همراه بودند، نگذاشتند راه و مسیر زیارت کربلا بسته شود. ما در بحث سوریه هم با این تفکر حرکت کردیم که توانستیم مسیر زیارت را باز کنیم. البته توفیقی برای بنده در این زمینه حاصل نشد، اما مجموعه حج و زیارت موفق شد و سال گذشته هم حدود یک هزار نفر به سوریه مشرف شدند.
در زمانی که داعش حضور داشت تدبیری از سوی حاج قاسم اندیشیده شده بود و زائرانی که با سازمان حج و زیارت به عتبات مشرف شدند، در صحت و سلامتی اعزام شده و به کشور بازگشتند؛ به طوری که حتی یک نفر مجروح و شهید نداشتیم. در کربلا، نجف، سامرا و کاظمین هم زائران مشرف میشدند و حتی با وجود ملاحظاتی در سامرا بود، زائران را با تدابیر امنیتی به حرم امامین عسکریین (ع) بردیم. ما حوزه زیارت در عراق را مدیون حاج قاسم و تفکر ایشان هستیم.
بعد از آن دوره و توقف سفرها به عتبات دیگر زائر به عراق اعزام نشد؟
آن زمان حشدالشعبی تشکیل و فعالیتهای مردمی آغاز شد. با این وجود، اعزام زائران ایرانی به عتبات متوقف نشد، بلکه در همان سال بعد از نیمه اول ماه مبارک رمضان چند کاروان به عراق اعزام کردیم. خودم عراق مستقر شدم و منتظر شدم دو کاروان به عراق بیاید و با آنها همراه و در کربلا و نجف زیارت انجام شد و البته به کاظمین اعزامی نداشتیم. زمانی هم که کار را شروع کردیم تا مدتی که زائر را به سامرا نبردیم، از مسوولیت کناره گیری نکردم و آخرین روزی که زائر را به سامرا بردم و این حرم برای زیارت باز شد مدتی بودم و بعد به ایران بازگشتم.
در مورد نحوه فرماندهی حاج قاسم در میدان نبرد هم شرح دهید.
حاج قاسم هدف اصلی دشمن را از بین برد. هدف آنها این بود حکومتی به اسم دولت اسلامی در عراق و شام ایجاد کنند که حاج قاسم این تئوری را نابود کرد؛ تا جایی که اکنون داعش در عراق و سوریه دولت و استقرار ثابتی ندارد و گاهی تحرکاتی در قالب گروه از خود نشان میدهند.
حاج قاسم به این پیروزی رسیدند و دشمن و هیمنه دشمن را نابود کردند. آمریکا و تمام متحدانش و حامیان داعش با اموال و دلار زیادی نفوذ کرده بودند، اما حاج قاسم و تفکر مقاومت توانست در قلب مردم نفوذ کند و به حدی برسند که به واسطه خود مردم، داعش را از عراق و سوریه برانند. اگر این پیروزیها ادامه پیدا میکرد دیگر جایی برای آمریکا در منطقه نبود.
ما در جبهه واقعی مبارزه با داعش موفق شدیم، اما دشمن با شیوه دیگری با عنوان مبارزه با فساد وارد شد. حکم جوهری آیت الله سیستانی به عنوان جهاد، مردم را به میدان آورد و ایران اسلامی نیز راهنما و آموزش دهنده به عنوان مستشار کنار آنها قرار گرفت و نتیجه این اتحاد حاکم شدن بر دشمن بود. آنها که با پول و دلارهای آمریکایی و عربستان وارد جنگ با اسلام و شیعیان شده بودند، به شدت شکست خوردند. از طرفی دشمن جبهه دیگری به واسطه سکولارها با هدف نفوذ در حشدالشعبی که تفکر ایران را میپذیرفتند، راه انداخت و این جبهه علیه تفکر مقاومت در عراق به صورت دقیق طراحی شده بود و عملیات روانی میکرد تا حاج قاسم که همه او را قهرمان مبارزه با داعش میدانستند و در ذهن مردم به عنوان جنایتکار نشان دهد؛در حوزه جنگ هر ابزاری دشمن به کار میبرد، باید ابزاری مثل آن را داشته باشید تا بتوانید با آن مقابله کنید. جبهه جدیدی که ایجاد کردند و لیدرهای آنها سکولار و افرادی در حکومت صدام مسؤولیت داشتند، به همراه دختر صدام در اردن پشتیبانی میشد و آنهایی که مخالف حاکمیت شیعه بودند، با تمام توان به میدان آمدند. ما در برابر این جبهه آمادگی نداشتیم و جبهه مقاومت هم برای این موارد آموزش ندیده بودند. اگر آموزش دیده بودند، حتما موفقیتهایی داشتیم. اکنون هم ضعیف عمل میکنیم. اتاق فکرهای دشمن قوی است و در شبکههای مختلف اخبار متنوعی منتشر میکنند. از همه بدتر متفرق بودن ما است. سخنرانی امام برای شاید ۴۰ سال قبل بود به چنین مضمونی که میفرمودند و تذکر میدهند اگر متفرق باشید قطعا از بین خواهید رفت و اگر منسجم ولی تعداد کمی باشید حتما موفقیت با شماست.
در سوریه و عراق عملیات موفقیتآمیز بود و پیروزی بزرگی به واسطه حضور فیزیکی حاج قاسم محقق شد. کدام فرمانده پا به پای رزمندگان در خط مقدم حاضر میشود؟ فرماندهان نظامی عراق که اصلا با این شیوه بیگانه هستند، ولی در حشدالشعبی افرادی اینچنین هستند. حاج قاسم از عراقیها توقع داشت بعد از پیروزی بر داعش به میدان بیایند و حمایت کنند. هیچ سکولاری در عراق وارد جنگ نشده بود و برنده اصلی در جنگ با داعش جبهه مقاومت بود. این دلخوری را من حس میکردم. در عراق کارها گره افتاده بود و حاج قاسم از خدا خواست تا با خونش این گره باز شود. با شهادت حاج قاسم اتفاقی بزرگ رخ داد و آنها شکست خوردند البته بعد از شهادت حاج قاسم هم نتوانستیم بهره خوبی ببریم و جبهه سکولار (طرفداران آمریکا) مجدد فعال شدند. اما آرامشی که امروز وجود دارد، به خاطر قدرتی است که حاج قاسم در برابر دشمن غدار داشت و از طرفی شقیترین انسان یعنی رئیس جمهور آمریکا، نه تن به تن، بلکه ناجوانمردانه با پهباد دستور شهادت ایشان را صادر کرد.ایشان چون سید و سالار شهیدان امام حسین (ع)، نامش به عنوان سید و سالار شهیدان مقاومت باقی است و رئیس جمهور آمریکا چون یزید در ورطه فراموشی و به زباله دانی تاریخ خواهد رفت.
هماکنون به دلیل شرایط موجود و کرونا هیچ زائر و کاروانی به عتبات اعزام نمیشود. حضور زائران در عتبات مقدسه چه تأثیرات مثبتی در زندگی مردم به طور عام و شیعیان به طور خاص دارد؟
قبل از سقوط صدام، شیعیان از نظر درجه شهروندی درجه بالای ششم بودند. به دلیل اینکه حاکمیت از اهل تسنن بود، شیعیان کشورهای دیگر اجازه ورود به عراق برای زیارت را نداشتند. ضمن اینکه حاکمیت شهروندان شیعه را هم با محدودیت اجازه میداد به زیارت مشرف شوند. به همین دلیل اقامتگاهها و مراکز تجاری در شهرهای زیارتی رونقی نداشت. در اواخر حکومت صدام مردم عزیزمان توفیق زیارت را پیدا کردند، البته محدود و بر اساس پروتکلهای خاص. اما پس از سقوط صدام در سال ۲۰۰۳ و ورود زائر ایرانی، علاوه بر رونق اقتصادی برای همه مردم، شاهد رونق اقتصادی ویژه شیعیان در شهرهای زیارتی بودیم؛ به طوری که در این چند سال رونق اقتصادی، تمایل سرمایهگذاران در این صنعت بیش از پیش افزایش یافت و شیعیان در این شهرها با حضور زائران دیگر کشورها مخصوصاً زائران ایران امنیت و رونق اقتصادی را به رخ جهانیان نشان دادند. ورود روزانه حداقل چهار هزار زائر و خروج همین تعداد زائر در کنار اقامت هفت روزه در شهرهای زیارتی چون کربلا، نجف، کاظمین و سامرا و همچنین حضور ۲۸ هزار زائر مقیم در این شهرها، شیعیان را از نظر اقتصادی و امنیت به شهروند مطرح و درجه یک عراق تبدیل کرد. جذب کارگران در هتلها، خرید سوغات و مواد مورد نیاز زائران، استفاده از وسایل نقلیه موجب رونق بسیار زیادی در این شهرهای شیعیان شد و آفریننده این تحولات کسی نبود جز حاج قاسم سلیمانی که در کردستان توصیه کردند که مسیر زیارت را با وسواس پیگیری و موانعش را برطرف کنید تا خدای ناکرده بسته نشود و شیعیان بتوانند از این فرصت استفاده خوبی ببرند.
اتمام خبر/